هیچ...

هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

همچین اعصابش خورده انگار انتظار داشته بار اولی قبول شم

دوشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۲۴ ق.ظ

بگیرم بخوابم تا بابام نیومده خونه خون خودشو کثیف کنه

نظرات (۲)

  • ۱۹ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۴۵
  • شایان
    • من چی بهم گفتن؟!
    خداییش یادم نیست..
    فقط فک کنم خندید بابام
    .
    .
    ولی سر آیین نامه مقدماتیه داشتم میرفتم امتحان داییم گفت اگه تو این قبول شدی من اسم خودم میذارم ژیلا...آخه کتابم گم شده بود دو روز قبلش و روستام بودم هیچی نخونده بودم!
    قبول شدم برگشتم همه جمع بودن گفتم چه طوری ژیلاااااا....دیدم بدش اومد ادامه ندادم..ادامه میدادم فک کنم خفه م میکرد🤐
    پاسخ:
    بابای من انگار نتیجه کنکور سال اول خوش خواب رو جلوش گذاشته باشن
    در اون حد خشمگین


    اوه اوه اوه من واسه آیین نامه اگه میوفتادم که دیگه واویلا بود
    این بابای من این مدلیه که الان که عملی رو بار اول قبول نشدم خورده تو ذوقش و من دیگه اصلا بچه ش نیستم میخواد ببره بیمارستان پسم بده
    شانس آوردم اونو قبول شدما
    واسه عملی هم دیگه فرصتی واسه رد شدن ندارم
    این بار رو اگه رد شم دیگه خرجم رو نمیده😬
    یه جوری هم پیگیره نمیشه یواشکی امتحان بدم
    شیطونه میگه کلا بیخیال شم برم تا چند سال دیگه بیام گواهینامه بگیرم


    راستی به ژیلا جان سلام برسون😁
  • ۱۹ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۱۷
  • شایان
    • ژیلا ۱۹۵ قدشه صد و خورده ای وزن...واسه حفظ جان رفیقت از ارسال این سلام چشم پوشی کن لطفا!
    پاسخ:
    واسه حفظ جان خودمم که شده چشم که سهله
    دهان و گوش پوشی هم میکنم😬
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم