هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

از هر دری وری 2

يكشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۷، ۰۴:۴۱ ب.ظ

بعد از اینکه ماشین پدر جان رو تحریم کردم

ورداشت ماشینش رو داد دست خوش خواب :/

دو بار دستش داد

بار اول که افتضاح، ورداشت چند بار چسبوندمون به سقف باباهم هیچی بهش نگفت

با خودم گفتم دعواهاشو من کردم خیرش به این رسید

بار دوم ولی خیلی راضی نبود بده بهش

مامان گفت بده خوش خواب برونه دیگه موند تو رو دروایسی و یکم غر زد که دفعه قبل رید به ماشین و... ولی آخر دستش داد اونم خوجال و شاد و خندون رفت نشستم

یه بارم نزدیک بود تصادفم کنه و بابا یکم دعواش کرد ولی اون هیچی نگفت و ریلکس و به کفشم وار راهش رو رفت

یه بار گفت برو چپ ولی دیر رفت بابام عصبانی شد اینم ریلکس گفت آخرش چپم میریم دیگه

مامان هم گفت ببین مثل تو وحشی نیست حمله کنه به یارو هرچی بهش میگن هیچ نمیگه :/



دیروز رفتیم اموزش رانندگی (یه جلسه از دوازده تام مونده بود)

مربیم گفت خو خره تو که انقدر رانندگیت خوبه واس چی رد شدی؟ (البته این خو خره رو اون نگفتا من احساس کردم تو دلش گفت 😁) امروزم اون جلسه که بعده رد شدن باید بریم رو رفتیم و گفت ببین چقدر خوب رانندگی میکنی فردا نری رد شی ها

من تاحالا هرکی بعده تو اومده انقدر تعریفت رو کردم گفتم اصلا تاحالا کار آموز خانم مثل تو نداشتم(گفتم که یه بارم قبلا گفت انگار سه چهار ساله راننده ای😊)



امروز از خر شیطون پیاده شدم

محل کار مامان بودیم و میخواستیم برگردیم

بابا گفت میشینی؟

گفتم حق نداری هیچی بهم بگی ها!!! گفت باشه

گفتم این بار آخرم هست بهت فرصت میدم این بارم اگه دعوامون شه دیگه تمومه

گفت اوکی حله و نشستم

عاقا رفتیم و نزدیکای خونه مامان گفت تا فلان جا هم برو چون دیده بود از خر شیطون پیاده شدم خواست الکی یه دور اضافه بزنیم

 بعدم چون روزای اخیر رانندگی خوش خواب رو دیده بود گفت این خیلی بهتر از خوش خواب رانندگی میکنه ها خوش خواب دل و روده ت رو میاره تو دهنت

بعله این همون مامان جانمه که چند وقت قبل برگشت بهم گفت رانندگی خوش خواب از تو بهتره و منم گفتم خب خوش به حالت :/

به اشتباهش پی برد آخر


همون موقع که من رانندگی میکردم رفتیم ماست بگیریم یه خانومه با نیش باز اومد گفت آخر نشستی پشت ماشین؟!؟! 

منم میگفتم خدایا این دیگه کیه مامان بابا هم با تعجب نگاه میکردن

گفت رانندگی میکنی و اینا باباهم خندید و گفت آره این بدون گواهینامه رانندگی میکنه بعد انگار یارو فهمید نشناختیمش گفت آره آقای فلانی(مربی رانندگیه) هم خیلی ازت تعریف میکرد

اون موقع تازه دوزاریم افتاد و گفتم آها شما مامان فلانی هستین(مامان همون دختره که اونم میومد کلاس رانندگی و یه بار جاشو با من عوض کرد و من اومدم اینجا کلی سلیطه بازی دراوردم🤦‍♀️)

گفت نه خاله شم

اتفاقا آقای فلانی(مربیه) همه ش تو رو میزد تو سر فلانی(دختره😁)

همه ش میگفت خانوم نارنجی ای خیلی خوب رانندگی میکنه و اینا

خلاصه که من بسی خر کیف شدم و اومدم اعلام بدارم که گاهی اون بچه مردمه که میزنن تو سر این و اون منم

خوده خودمم😊



دیروز یه نیسانه داشت سر تقاطع رد میشد بعد من یه کاری کردم که خودمم نمیدونم چه کردم و ارادی نبود راستش

اصلا هم فکر نمیکردم کار خاصی باشه

مربیه داشت با موبایل حرف میزد بعد به بابام گفت دیدی سر تقاطع چیکار کرد وسط  فلان جا وایساد تا نیسانه فلان شه بعد فلان کرد،  کارآموز کی از این کارا میکنه؟ 

آقا من خودمم مونده بودم چه کردم و اصلا یادمم نمیومد و هیچ ایده ای درباره ش نداشتم ولی اون کلی کیف کرد و گفت حرکتی زدی بس ماهرانه

اصلا بعده اون حرکتم بود فک کنم که گفت تو که انقدر رانندگیت خوبه واسه چی رد شدی؟ 

خلاصه که این مربیم منو که می بینه اینجوری🤩🤩🤩 میشه

نمیدونم شاید داره زیادی شورش میکنه

من که آموزش بقیه رو ندیدم که بدونم چجوری هستن که این انقدر واسه من ذوق میکنه

ولی احتمالا یا اونا زیادی خنگن

یا هرچی به پستش خورده خنگ بوده

یا واقعا من دست فرمونم خوبه😊

چون همه کارا و تلفنا و کارتکس پر کردناشم میذاشت تو تایم من میگفت من انقدر به رانندگی تو اطمینان دارم که اصلا کاری به کارت ندارم و مینشست کار خودشو میکرد و منم دور دورمو میکردم


یه پولی قراره به دست مامان برسه

دیروز بهش گفتم یه مقدارش رو بده یه پراید بخر

گفت پراید بخرم بزنمش تو سرم(با خشونت گفت ولی کلیت منظورش این بود که پارکینگ واسه ماشین اضافه نداریم😅)

گفتم خو من با خودم می برمش دانشگاه دیگه😁

بعد سره حرف واسه گول زدنش رو باز کردم و گفتم تو یه پراید واسه من بخر من پول در بیارم پست میدم

گفت خودت دکتر شدی واسه خودت بخر

گفتم حالا کوووو تا اونموقع اصلا تو یه پراید بخر من بعدا پژو بهت پس میدم

گفت به حرف تو اصلا اطمینانی نیست(🤦‍♀️یعنی انقدر سابقه م خرابه ؟)

گفتم باااابابااا تو یه پراید بخر اصلا من بعدا پراید خودتو بهت پس میدم،  اونو که دیگه پست میدم

امروزم باز بحث رو کشوندم به اون پوله و گفتم یه پراید بخر😁گفت باشه

ولی میدونم نمیخره فقط خواست این چند روزه که هستم دهنمو ببنده تا بعدش برم دیگه ریختم رو نبینه😭

اگه تربیت معلم میرفتم الان مثل پسر عمه م که از منم کوچیک تره یه ماشین زیر پام بود

این چه وضعشه آخه من دلم ماشین میخواد

اصا بند بند وجودم داره از عشق به ماشین از هم میگسله😭


دیروز رفتیم خرید

عاقا یه لوازم تحریر لاکچری اینجا هست

هرسال جای سوزن انداختن نبود

بعد اون سمتا جای پارک که سهله

به زور میشد نگه داری که بقیه سرنشینا از ماشین پیاده شن

حالا دیروز رفتیم خرید واسه دمی

 خلوته خلوت و همونجا هم پارک کردیم

کسایی هم که بودن خیلی کم خرید میکردن

بماند که دمی چیز زیادی هم نخرید بس که گرون بود

یعنی خیلی لازم به تذکر نبود جز در چند مورد کوچولو

بچه خودش هرچی برمیداشت میگفت واااااای چقدر گرونه بعد سریع میذاشتش سر جاش

مامان بهش گفت جامدادی بخر گفت نمیخوام دارم 😲

بمیرم واست که دیگه بچگی هم نمیتونی بکنی بچه

واسه امسالم من دوتا مانتو گرفتم مامان گفت این دیگه مانتوت تا سال بعد

گفتم عید منظورته دیگه؟

گفت نه سال دیگه همین موقع :/

وژدانا کفگیره داره میخوره ته دیگ ها

شلوار هم خواستم بگیرم از همون جا که مانتو گرفتم یه خرده گرون بود البته از رنگشم خیلی خوشم نیومد

رفتم گشتم و گشتم و گشتم تا ارزون تر و اون رنگ که میخواستم گیر آوردم

قبلا کی اینطور بود؟ کی انقدر دغدغه گرونی و ارزونی داشتم؟ میگفتم گور باباش یه باره دیگه و شلوار رو می خریدم اما الان واسه هزار تومنم زورم میاد


بابام انقدر مراعات میکنه قندش حدود سی تا اومده پایین داره از اونور بوم میوفته🤦‍♀️

اصن یه وضی

امروزم یه کیک خورد بعدش چای دارچین خورد گفت خنثی کنه ببره(خونده که دارچین باعث کاهش قند میشه هر روز میخوره)

خلاصه که خیالم از بابتش راحته که دیگه خودش مواظب خودشه و با خیال راحت میتونم برم و یا بمیرم و یا هرچی

فقط یه خرده قرصاشو یادش میره بخوره که اونم تا آخر هفته انقدر بهش تشر میزنم که عادت کنه



ل رو بلاک کردم :/

داشتیم شوخی خرکی میکردیم و گفتم بلاکت میکنم و اینا اول گفت بکن بعد گفت نه فلان کارو برام بکن بعد بلاک کن و من گفتم نه اگه بخوام بلاکت کنم همین الان میکنم و... خلاصه دیگه دعوامون شد

یه عکس از انتخاب واحدم هم میخواست که واسش فرستادم و گفتم این آخرین پیام من به تو خواهد بود

کلام آخر رو بگو میخوام بلاکت کنم

گفت میدونستم میفرستی(عکس انتخاب واحدم منظورش بود چون بهش گفته بودم تو چقدر پررویی من میگم میخوام بلاکت کنم تو اسکرینم میخوای)

بعد گفت گفتم(کلام آخر منظورش بود)

منم گفتم باشه خداحافظ

اونم نوشت خداحافظ و چند تا ایموجی گریه و اینا

فکر میکرد الکی میگم ولی رفتم بلاکش کردم😁

اس داد چند تا فحش داد خواستم بگم اینجام بلاکت میکنما دیگه دیدم خیلی خز میشه نگفتم

ولی در کل میخوام بگم گاهی دوستاتونو بلاک کنین خیلی حال میده😅


وکلام آخر دری وری هام میشه اینکه من هنوز آمادگی دانشگاه رفتن رو ندارم

کلی کار دارم و وسیله هام کامل جمع نشده

عاقا حداقل دوهفته زمان میخوام😥

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی