هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

لاشخور صفت

يكشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۷، ۰۶:۴۰ ب.ظ

تو اون پست دری وریم یادم رفت بگم

چند روز پیش به ل گفتم من پنجشنبه غروب میرم یا جمعه صبح که تخت پایین بگیرم و اتاقم رو عوض کنم تو میای یا نه؟ 

انگار راضی نبود زودتر بیاد و گفت من تخت بالا میخوام خودم حالا بعدا هم خبرت میکنم که میام یا نه

گفتم باشه

دروغ چرا از خدام بود که باهم نریم، دل خوشی ازش ندارم که

اینم که بهش گفتم واسه این بود که یه تعارف زده باشم بعدا نگه جام گذاشت رفت

روزی که میخواستم بلیط بگیرم گفتم قطعی بگو که بلیطم رو میخوام بگیرم اگه نمیای تا صندلی تک نفره بگیرم

گفت بذار بپرسم و اینا بعد گفت:

پرسیدم

من ظهر میرم☺️


همین

نمیدونم چرا احساس کردم اون ایموجیش از صد تا فحش بدتره(شمام همچین حسی دارین؟ ) 

خیلی رک و راحت گفت چون باید صبح زود پاشیم و اینا نمیام

من بودم حداقل یه تعارفی ببخشیدی چیزی میگفتم

یا اون ایموجی گوهت تهش گذاشتی چیه آخه؟


گذشت تا امروز

این اسکرین بخشی از پیام هاییه که امروز دادیم







هه

فک کرده من خرم

میگه بابام نمیتونست صبح زود منو برسونه به اتوبوس و گرفتاره

اولا که من میدونم اونقدر گرفتار نیست که نتونه بچه ش رو برسونه به اتوبوس

دوما همون روز گفت چون صبح زود باید پاشم نمیام

سوما آدم گرفتار نمیتونه صبح زود بیاد برسونه ش ولی دم ظهر میتونه؟ جل الخالق نمردیم و نمونه جدیدی از گرفتاری رو دیدیم

ادم هرچقدر هم که کار داشته باشه تایم اول صبحش خالی تره تا ظهر

اونم روز جمعه که تعطیله



حالا میخوام چیکار کنم؟ 

بهش گفتم باشه عشقم چشم حتماااا میرم برات تختم میگیرم

اما اونو فقط گفتم

چیزی که میخوام عمل کنم اینه که برم تو اتاقش اگه تخت خالی نبود بعدا منت بذارم که وای عشقم من رفتم و تخت خالی نبود ها

اگر هم خالی بود نمیگیرم و میگم یادم رفت یا گرفتار کارای خودم بودم یا هرچی

حالا که اون واسه من زیر آبی میره چرا من نرم؟

چرا وقتی بهش میگم بیا دوتایی زود بریم تخت پایین بگیریم میگه نمیخوام و بالا میخوام

بعد که من به سختی میوفتم و میرم، میگه بی زحمت یه دونه پایینم واسه من بگیر؟ 😑

مگه خودش چلاغه که نمیاد و واسه یه نصفه روز بیشتر موندن این فیلما رو در میاره؟ 

هرچند به روشم آوردم

اما پر رو تر از این حرفاس 😖



پی نوشت1:شوخی شوخی خوب بارش کردم یا کم گفتم؟ جا داشت بازم ها ولی گفتم بذار عنش رو درنیارم

عاشق این نیش تیکه هام که میندازی و ول میکنی قضیه رو


پی نوشت2:اون آنبلاک پایین رو میبینین؟

تا کی لمسش نکنم که دلم خنک شه خوبه؟ 

نظرات (۵)

  • عبداله رضوی
  • جالب بود...
    یه یک ماهی توی خوابگاه خانوما بودیم... :-)))
    مفصله قضیه اش
    یه مدارکی باحالی کشف کردیم... کرکر خنده!!!
    پاسخ:
    ما که مدارکی از کارامون نداریم
    یعنی کار خاصی هم نمیکنم که مدرک ازش به جا بمونه
    آخر مدارکم دفتر خاطراتمه که همیشه همرامه و وبم
    دیگه جز اینا مدرک دیگه ای ندارم
    حالا نمیدونم مگه اونا چه کارایی میکردن که از خودشون مدرک به جا گذاشتن🤭🤭🤭
    من ازون شکلک خنده های تهش حالم به هم می خوره راستش.
    بهم حس دوگانگی می ده،
    خودم باشم واسه دوست نزدیکم که قطعا همچین کاری می کنم و چرتکه نمی ندازم. یعنی اصلا حساب کتاب مهربونی کردن به دوستای نزدیکم رو ندارم و شاید گاهی از ریل خارج می شه و سوارم می شن چون دیگه وقتی می گم فلان کس رفیقمه اگه یه چیزیو ازم خواست، حتی اگه خلاف قانون باشه به خاطر احساسی که بهش دارم رو خط قرمز های خودم هم پا می ذارم. خوب نیست ولی اینجوری هستم اکثرا.

    الآن همین چند روز پیش یه همکلاسی ( و نه حتی دوست نزدیک) ازم خواست واسش حضور غیاب پر کنم، اون قدر درگیر کار این بنده خدا شدم، خودم غیاب خوردم. :))))  البته بعدش درست شد و هر دو تا رو حاضر زدم، ولی می خوام بگم اینجوری ام. اگه ازم بخوان، در وهله ی اول نه نمی گم اگه بدی ندیده باشم از کسی و کینه نداشته باشم.

    حالا اگه صرفا یه یارویی باشه از دانشگا یا انجام می دم براش و می ذارم به حساب اینکه نمک گیر می شه طرفم (چون خب هر چی هم منکر بشی، این انرژی ها واقعا می رن و برمیگردن سمتت)،
    یا اصلا نا خودآگاه سیخم می گیره که آیا می تونم خودمو کنترل کنم و وقتی باهام بد رفتاری شده، در مقابلش مثل فرشته ها برخورد کنم که خجالت بکشه؟
    همیشه هم جواب می ده. خجالتو می کشه و می ره.

    یا اگه هم بخوام بگم مستقیم می گم نه.
    نه اینکه با شکلک و تناقض.
    حالم از هرچی شکلکه به هم می خوره دیگه اینقدر حس می کنم هرچی پیام از بقیه گرفتم شبیه پیامایی بوده که تو به این دوستت دادی.
    از همه بیشتر ازین شکلک خنده ی اشک دار متنفرم.

    منو یاد یکی از دوستام می ندازی. کاملشو برات تعریف می کنم. خیلی ویژه بود. سال یک خیلی حرص می زد و می ترسید کسی سوارش نشه. ولی به نظرم موفق بودم و یادش دادم که با دنیا مهربون تر باشه موردی نداره. الآن یکم راحت تر زندگی می کنه.
    پاسخ:
    اون شکلکا باید می بود که مثل هزاران بار قبلش دعوامون نشه :/
    آره راس میگی ریا کارانه بود و معلوم بود الکیه
    اما مجبور بودم که بذارمشون بلکه تیکه هام نرم تر شن

    آره خب واسه دوست صمیمی آدم همچین کاری میکنه
    اما این دوست صمیمی من نیست
    و حتی به شدت هم ازش متنفرم
    من کلا اینجوری ام که سعی میکنم با دوستام قهر نکنم چون میدونم تهش آشتیه و شرمندگی
    ولی با تنها کسی که تو دانشگاه دعوا کردم و بدم دعوا کردم همینه
    درحالی که واسه بقیه به خودم میگم بابا ما هفت سال باهمیم اگه باهاش بحت کنم سختم میشه
    ولی این بشر انقدر رو مخ من راه میره که... 
    اصلا حالم ازش به هم میخوره
    تو خودتم میگی نه نمیگی اگه بدی ندیده باشی و کینه نداشته باشی
    اما من هم بدی دیدم
    هم وحشتناک کینه ش تو دلمه بس که خون به جیگرم کرده
    سر همین قضیه خوابگاه اینجا هم گفتم قبلا
    اول پی ام داد که اتاقا رو زدن
    بعد انگار که با خودش بگه اگه نارنجی بفهمه با اینا هم اتاقی شده میره عوضش میکنه سریع پی ام رو پاک کرد که من بیوفتم با اینا و به ریشم بخنده
    الان من چرا باید برم واسه همچین آشغالی تخت بگیرم؟
    یا اول خودشو زد به ندونستن که انگار نمیدونه من کجام و با کیام
    بعد یه جا از دهنش در رفت گفت آره اتاق هامون فقط ده تا با هم فاصله داره 😳
    من نمیتونم مثل فرشته ها باشم
    سعی میکنم شروع کننده بدی نباشم
    ولی اگه یه بدی ببینم ده تا بدترش رو میکنم
    اتفاقا به مامانم هم که گفتم گفت بابا گناه داره برو تخت رو براش بگیر
    ولی گفتم نه
    وقتی اون منو خر فرض میکنه و گولم میزنه چرا من این کار رو نکنم
    وقتی اون شروع کننده زیر و رو کشیدن و چاخان کردن بود چرا من نکنم
    وقتی اون منو گول میزنه چرا من نزنم
    من شروع کننده نبودم و ابدا عذاب وجدانی بابت دو رویی م ندارم و اتفاقا خیلی هم خوشحالم
    مثل خودش دروغ میگم
    دقیقا مثل خودش
    میگم تختت رو میگیرم ولی نمیگیرم
    چرا اون این همه به من دروغ میگه و هزار بار هم دستش رو رو کردم خجالت نکشیده که حالا من واسه مقابله به مثلش خجالت بکشم؟
    اگه طرفم رک بود و حرفش حرف منم رک و مستقیم میگفتم آره یا نه
    اما دلیلی نمی بینم واسه همچین آدمی کاری بکنم


    حتما تعریف کن جریان دوستت رو منتظرم :) 
  • عبداله رضوی
  • بله...
    خوبه که به جا نمیزارین شما... :-))

    میدونین مفصله...
    ولی خلاصه بخوام بگم:
    یکسریش رو نمیشه گفت!  :-)))
    ولی یکسریش: مثلاً نامه هایی که دخترا واسه هم نوشته بودن!
    موهای گوله کرده :-)) که زیر فرش مستتر شده بودن خخخخ
    اعللامیه های ترحیم واسه دوستاشون درس کرده بودن(این کرکر خنده بود، با الفاظ رکییییک)
    لقبهاشون که بهم داده بودن
    و...

    کلی هم پاتک زدیم به مواد غذایشون ... خخخخخ
    وضعشون هم که خوب بود... خخخ دانشجوی دندون و پزشکی بودن
    خلاصه وضعی بود... :-)))))))

    و کلی کار دیگه..... ؛-)))))
    پاسخ:
    اوه احتمالا خیلی وقت پیش بوده که از این کارا میکردن
    الان دیگه کسی واسه کسی نامه نمی نویسه
    یا بخوایم اذیت کنیم کارای باحال تر از اعلامیه ترحیم میشه با گوشی انجام داد
    الان همه چی با گوشی و لب تاب و ایناس اینه که دیگه کسی  مدرک از خودش به جا نمیذاره😁

    اون موهای گوله کرده هم واقعا خاک بر سرشون
    اوق حالم به هم خورد🤮
    من حتی خیلی وقتا موهامو تو اتاق هم شونه نمیزنم و میرم تو راهروی حموم 😒


    اینکه دانشجوها ذخایر غذایی داشتن واسه قدیما بود
    ما الان به اندازه بخور و نمیر خودمونم به زور داریم😅
  • عبداله رضوی
  • عجب
    ماشا... به حاضر جوابیتون :-))

    ... پس شما هم انجام میدادین و میدین... خخخخ

    البته هرچیزی سنتی ایش خوبه.... :-))

    جداً... طفلی ها.... اونموقع اونا پودر شربت خارجی داشتن و نسکافه های باحال خارجی و...

    البته من پسر خوبی بودم و براشون نامه نوشتم و حلالیت طلبیدم... بصورت خیلی رمانتیک... :-))))))))
    پاسخ:
    😊


    آره بابا تو خوابگاه که اگه از این کارا نکنیم می پوسیم
    سرگرمی مون همینه دیگه😅


    نه بابا ما پول نداریم از این چیزا بخریم
    غذای سلف رو صد تومن گرون کردن داشتیم سکته میکردیم😁


    اگه من بودم حلال نمیکردم🙄
    اونا رو نمیدونم🤔
  • عبداله رضوی
  • عجب...
    عجب...
    حاضر جوووواب :-))))
    پاسخ:
    😁
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی