هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

من دیگه واقعا هیچ واقعا نگاه

دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ۰۱:۱۷ ق.ظ

امشب ه لا به لای حرفاش

شوخی شوخی بهم گفت که دوست نداشته که وقتی حالش بد بوده باهاش رفتم بیمارستان :/

می گفت من میخواستم خودم برم تو خودت یهو بیدار شدی اومدی

گفت دوست داشته تنها بره

و خوشش نمیاد وقتی میره دکتر کسی باهاش بره

جوابش رو شوخی طور دادم

اما واقعا ناراحت شدم

تشکر هیچی

این بود مزدم؟

من خیلی خوشم اومده که چند ساعت تو بیمارستان در به در این عتیقه بودم؟

واقعا که بی نمکه دستم

چرا این بشر انقدر بی چشم و روئه؟ 

نظرات (۴)

  • نسرین اسکویی
  • ممنون از نوشته های خوبتون
    پاسخ:
    خواهش میکنم وظیفه ست 🤦‍♀️🤣
    درد ها فراموش می شوند ولی هم درد ها هرگززز

    (ساعت دو نصف شب است و دارد شر و ور می گوید)
    پاسخ:
    این الان دقیقا عکس این موضوع عمل کرد
    دردش رو یادش نرفته
    ولی به تخمکشم نیست کی پا به پاش بوده :/
    آقا خب خوشش نیومده دیگه.
    دوست داشتی بهت دروغ بگه مثلا؟ خیلی راحت حرف دلش رو زده الآن بهت.
    احتمال می دم نه به خاطر تو، کلا خوشش نمی آد کسی باهاش می رفته.

    پاسخ:
    خب مگه من خوشم میومد کله سحر از خوابم بزنم در به در بیمارستان بشم؟
    خوشش نمیومد می تونست همون موقع بگه
    یه کوچولو اصرار میکرد از خدا خواسته می خزیدم زیر پتوم
    نه اینکه باهاش برم و بعد بی منت کنه انگار که اون به من لطف کرده که اجازه داده تا بیمارستان همراهیش کنم


    احتمالا احتمالت غلطه
    چون زنگ زد به اون دو تا پسره که دوستشن و یکی شون اومد بیمارستان
    اگه خوشش نیاد خب نمیگه دیگه
    میذاره وقتی مرخص شد بهشون بگه نه که تو بیمارستان ملت رو خبر کنه

    و ترم یکم دو بار مریض شد
    هر دوبار رو با اکیپ شون دسته جمعی پا شدن رفتن
    در حالی که میتونست از خوابگاه بی سر و صدا بره
    نه که بره دانشگاه یه گله دور خودش جمع کنه،با هزار تا ادا و اطوار
    جالبه اون موقع که رفته بود بیمارستان انقدر با پسرا لاس زده بود
    یه مرده بهش گفته بود اینا همه شون واسه خودتن ولی اینجا جاش نیست😂
    در واقع چیزی که ه میخواسته این بوده که من باهاش نرم
    اگه دوتا دوستش می بودن خیلی هم خوشحال می شد
    و حتی اون پسره که دم مرخص شدنش اومد کلی ازش تشکر کرد
    اما به من چیزی نگفت، انگار که وظیفم باشه :/
    واقعا خوب این (ه) نچسب و بیشعور رو تحمل میکنی .... چه صبری داری تو
    پاسخ:
    اوهوم برخلاف ظاهرم که همه میگن زود از کوره در میرم به نظرم تو خیلی چیزا آدم فوق صبوریم
    هرچند که در این مورد صبرم داره لبریز میشه دیگه... 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی