هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

مامان جدیدا

يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۲۲ ب.ظ

پست تیارا رو خوندم

یاد نوه خاله های خودم افتادم

سه تا نوه پسری داره با یدونه دختری

بچه دختر خاله م که ساکته

اما امان از دوتا بچه اولی های پسر خاله م

چند روز پیشا اومده بودن خونه مون

وحشیه وحشیه

با چشم غره بهشون نگاه می کردم

مامانشون انگار نه انگار

عاقا ما بچه کوچیک خونه مون نداریم خب وسایل دکوری زیاد تو خونه س

سعی هم میکنیم خوب نگه داری کنیم

اونوقت این وحشیا به هیچی رحم نمی کردن

من اگه سه تا کره خر زبون نفهم مثل اینا داشته باشم واقعا سعی میکنم تا بزرگ شدن شون حداقل خونه غریبه نبرم شون

نمیدونم اینا رو چه حسابی خیلی خجسته دست سه تا وحشی رو میگیرن می برن ددر دودور

اونوقت ننه شونم به شخمم وار نشسته بود لم داده بود یه گوشه

آخرشم برگشتم بهش تیکه انداختم که دخترت یاغیه

فک کنم بهشم بر خورد که به کتفم

این مامان جدیدا کلا این مدلی ان؟

یا چون ما فک و فامیل شوهرش بودیم اینجوری می کرد؟

یعنی مثلا خونه داداش خودشونم برن این تخم جنا رو همینجور ول میدن وسط خونه و موقع رفتن خرابه جا می ذارن؟

بعد خو تو می بینی انقدر تشر ریز زدم و چشم غره اومدم چشام چپکی شد

یه تکونی به خودت بده زن

حتما باید برم کتک شون بزنم؟ 

نظرات (۱)

تازه خوشحالم میشن که بچشون فعاله و فک میکنن وحشی بازیه بچه هاشون به خاطر هوش سرشارشونه🤦🏻‍♀️
پاسخ:
فعالی شونو ببرن خونه ننه باباشون وحشیا
والا با این بچه هاشون 😒
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی