هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

۵۱ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

الان داشتم عکس پروفایلم رو نگاه میکردم

یاد یه چیزی افتادم که قبلا تو وب نوشته بودم بعدا میگمش

اما یادم رفته بود تا امروز

واسه امتحان عملی آناتومی مونه

روز قبل از امتحان که مرور داشتیم

پسرامون به دوستم گفتن رفتیم چند تا عصب مصب کاداوررررر(یادگرفتم کیلگ :) )

رو کندیم که ازش سوال نیاد :/


حالا اینو ولش

ما بعد از اونا بود نوبت مون و گروه دوم بودیم

بعد یه مولاژ دست بود که همه ش عصب و رگ بود و بسی سخت

یعنی تا ماها بودیم این مولاژه بودش

فرداش موقع امتحان مسئول سالن تشریح اومد گفت اون مولاژ دسته هرچی میگردم نیست

تا استادتون نیومده ببرین بذارین سر جاش (استاد مون قبلا بهمون گوش زد کرده بود که اگه از این غلطا بکنین و چیزی قایم کنین سه چهار نمره از همه تون کم میکنم و اصلا هم در این مورد شوخی نداشت)


هیچی عاقا ماهام نشسته بودیم رو پله ها می‌گفتیم بچه ها واسه یه کف دست شرف خودتونو بر باد ندین و این دزدی ها آخر عاقبت نداره ، ببرین بذارین سر جاش😁

دیگه همینطور به مسخره بازی و خنده گذشت مسئولشم هی میومد می‌گفت پیداش نکردم خودتون بیارین بذارین سر جاش😒

 تا اینکه آخرش چند تا از پسرا بهش گفتن بذار ما بریم بگردیم شاید پیداش کردیم🤨🤨🤨

رفتن و گشتن و پیداشم کردن🤭

جلبا فک کنم کار خودشون بود صبح زود ورداشته بودن قایمش کرده بودن


خود منم همون صبح زود که رفتیم احساس کردم کالکانئوس رو خیلی یادم نمیاد

یعنی راستش تا دیدمش گرخیدم

این شد که بردم قایمش کردم ^_^

بردم انداختمش کف یکی از کمدهای ته سالن که شکر خدا گند این یکی در نیومد

هرچند این استخون و اینا رو خیلی داریم و اگه استاد میخواست بیاره می‌رفت یه دونه دیگه می آورد ولی شکر خدا بخیر گذشت 

فقط میخواستم جلو چشمش نباشه که یادش نیوفته

دیگه بقیه هم هرچی کندن و قایم کردن رو خبر ندارم

چون اصولا از این کارا که میکنیم نمی داریم به جز هم دست ها و دوستامون کسی بفهمه که گندش درآد


یعنی یه مشت دزد سر گردنه ایم که تشکیل کلاس دادیم ^_^

حدس بزنین چی شده؟

امروز تو گروه اعلام کردن که اون استاد عشقه مون چون درسش با اون استاد عوضیه مشترک بوده نمره ها رو داده به اون وارد کنه

همون موقع گفتم هی نارنجی دهنت سرررررررررویسه ها

خواب الفی رو ببینی

یعنی من هرچی به این فحش بدم کم دادم بس که ما رو جررررر داد

این همونی بود که یه بار سر تحویل فیلم هام پیشش سوتی دادم و احتمالا فهمید من کلاساشو می پیچونم

امتحان گرفتنش هم مثل آدمیزاد نبود

واسه اینکه ثابت کنه چقدر خاصه و با همه فرق داره و سخت گیره امتحاناش پنج گزینه ای بود :/

مجبورمونم میکرد رفرنس بخونیم و می‌گفت جزوه ننویسین من واو به واو لانگمن رو میارم و آورد

ولی واسه امتحان دومش رفتیم گفتیم استاد این یکی دو تا سوال تو مباحث امتحان نبود 

گفت من سر کلاس پا تخته گفتم :/


تازه سال بالایی هامون میگفتن این الان بهتر شده

میگفتن قبلا ها یه هیولایی بوده که نگو

خودشم یه بار بهمون گفت که من سال به سال یه خرده نرم تر میشم و یه ذره به بچه ها آسون تر میگیرم


القصه ییهو تو گروه گفتن نمره ها اومده

من واسه اینکه الف شم باید اینو حداقل 16/25 میشدم

بعد نمره م چند بود؟؟؟


16/2


درسی که به هجده یا هفده دیگه آخرش فکر میکردم رو 16/2 رد کرده بود


یعنی این عوضی فلان فلان شده همچین دقیق با دهماش نمره داده که ... 

لا اله الا الله

هی میگم اینجا محیط فرهنگیه فحش ندم مگه میذارن اینا


خلاصه رفتم حساب کردم(چون هنوز یه درس مون از موقتی در نیومده)

دیدم معدلم میشه 16/9998


:/


پاشدم رفتم دشوری که برینم به این زندگی که واسه هرچی تا لب مرزش رفتم و نرسیدم

در حال فحش دادن به زمین و زمان بودم که یهو اونجا یه فکری به سرم زد

گفتم شاید سیستم نمره ها رو گرد کنه

ریده و نریده بدو بدو زدم بیرون

رفتم سراغ اسکرین شات هام

من با هر نمره ای که میومد یه اسکرین شات میگرفتم از کارنامه م واسه یادگاری

انصافا هم فکر نمی‌کردم به کارم بیاد ولی اومد

رفتم حساب کردم دیدم بعلللللللله

سیستم معدل رو از رقم دوم به بعد گرد می‌کنه و هفده میشم ^_^

الان وسطای نوشتن تو وبم بودم که یهو گرخیدم

گفتم نکنه معدل قبلیامم با گرد شدن این شدن و یهو جوری بشه که این پایین تر شه مثلا بشه 16/89

بعد گرد شه بشه 16/90

هیچی اصلا توضیح نمیدم گه گیجه گرفتم

خلاصه ش اینکه رفتم تک به تک درسارو ضرب در ضریب شون جمع کردم و معدل گرفتم

دیدم بعللللله

اصلا نیاز به گرد شدن و اینام ندارم

تک به تک که حساب کنی معدلمو فیکس میشه 17/001453488372


و این یعنی برید کنار الفی نشید ^_^



پی نوشت:راستش هنوز یکمم استرس دارم

میترسم یه چیزی بشه که نشه

زود تر این استاد آخریه بیاد این نمره رو ثبت دائم کنه من یه نفس راحت بکشم



بعدا نوشت: از اتاق فرمان اشاره میکنن گویا نمره ها رو استاد عشقه داده :/

آخه تو دیگه چرااااا؟

ولی من بعید می‌دونم این نمره ها کار این باشه

به نظر من که کار کاره همون عوضیه س

این استاد اراغه مون هس

کلا آدم عجیبیه

یه سری اون موقع که ترم بالایی هامون ترمک بودن

ور می داره دخترا رو از کلاس می‌فرسته بیرون

که پسرا رو نصیحت کنه مثلا

بعد برمیگرده به پسرا میگه

این دخترا نامووووووووس شما هان

شما باید حواستون به ناموستون باشه و فلان🤣🤣🤣

بعد من داشتم اینو تو دانشگاه واسه هم اتاقیم تعریف میکردم

چند تا از پسرامون که با این هم اتاقیم یه اکیپن پشت سر ما بودن

یهو هم اتاقیم رفت طرف اونا انگشتش رو برد بالا

 گفت ما نااااااااموس شماهاییم🤭🤭🤭

بعد اونام کپ کرده بودن که ها؟چی؟چی شده؟


حالا از کارا و حرکات این استاده با دخترا نگم دیگه

سر جلسه امتحانش ورداشته از یکی از دخترا مون یه سری سوال موال پرسیده

درسی نه ها

مثلا سال اولت بود که قبول شدی و اینا

بعد آخر میاد برگه شو برمیداره 

میگه بذار ببینم اسم این دختری که انقدر ناز جواب سوالامو میده چیه؟🤪


یا همین هم اتاقیم سر امتحان مداد فشاری دستش بود و دستش رو گذاشته بود کنار صورتش

این ور می داره چند تا تیکه گردو می‌ذاره کف دستش😁😁😁


یه بارم یکی از دخترای سال بالایی مون رفته بود پیشش با ناراحتی گفته بود استاااااااااااااااد من این درسو میوفتم

اونم گفته بود مگه من میذارم تو بیوفتی😍😍😍

آخرم با نمره بالا پاسش کرده بود :/

کلا هم از ایناس که میگه با وجدان باشید و فلان باشید و خیلی تو کارش سخت گیری می‌کنه

ولی خب خیلی کاری به کار دخترا نداره

از اون طرف دهن پسرااااااارو سرویس کرده


مرد خوبی هم هستا

الان می‌دونم چه فکری میکنین

ولی از اوناش نیست

به گمونم قصد بدی نداره بدبخت

فقط یه خرده ساده س

خیلیم زود بچه ها سرکارش میذارن و اسکلش میکنن

تنها فرضیه ای که واسه کاراش به ذهنم میرسه اینه که احتمالا خودشم با همین دید دخترا ناموس مان به قضیه نگاه می‌کنه

نمی خواد ناموساش اذیت بشن🤩🤩🤩

خیلی بی ادبم

خیلی

و روز به روزم دارم بدتر میشم 🤦🤦🤦


 اصرار زیادی به ندیدن دیگران دارم

در عین حال که شدیداً بهش احتیاج دارم


مامانم میاد میگه میای بریم خونه عمه ت

میگم چش شده مگه

میگه هیچی

میگم پس واس چی میخواین برین

میگه پاش پیچیده :/

بیخیال و به کفشم وار به این پاش پیچیده می خندم و میگم نمیام



میخواد بره خونه پدر بزرگ مادر بزرگم که از عید ندیدمشون

اونام که شدیداً پیگیر که نارنجی کی میاد

تو فرجه ها که اومده بودم گفت بیا بریم گفتم نه

گفت منتظرن سراغت رو میگیرن گفتم درس دارم بعده فرجه ها میام

امروز باز گفت و نرفتم

برم که چی بشه

رابطه داشتن با دیگران جز اعصاب خوردی واسم چی داشته

غیر اینکه درشت بارم کنن چی داشته؟

با اینکه حس غار نشین ها رو دارم و شدیداً به ارتباط با بقیه احتیاج دارم

با اینکه دارم بال بال میزنم واسه یه دورهمی و بیرون رفتن ولی نمیرم

به اعصاب خوردی بعدش و حرص خوردناش نمی ارزه


پی نوشت:اعتراف بهش سخته

اما من احتمالا از اونا میشم که وقت گرفتاری هیشکی رو نداره که پشتیبانش باشه

تک و تنها و غریب آخرش میوفتم یه گوشه می میرم



عن اینو

http://mp3lyric.band/Global/Musics/OneMusic/1224



پی نوشت:چرا من ماشین ندااااااااارم😭😭😭😭😭😭😭

مگه من چند بار بیست سالمه

دیروز بابام از باغ میوه آورده بود

گفتم لواشکش کنم

گفت نه اینا میوه هاش نرسیده س و سفته ، بذارفردا میرم واست میوه رسیده میارم(میگه رسیده که منو گول بزنه منظورش همون میوه های لهیده س)

گفتم دروغ میگی یه هفته س منو کاشتی

گفت نه دیگه فردا حتما میرم

منم گفتم باشششششششه ^_^

از اون جایی که بیکارم شبا همون سر شب جیش بوس لالا

دلیلی نداره که بیشتر بیدار بمونم

اینه که صبح خروس خون پا شدم

در حالی که خانواده در خواب به سر می بردن

رفتم سراغ میوه ها

الانم رو گازن دارن لواشک میشن ^_^


الان سوالی که پیش میاد اینه که به نظرتون اینا تا آخر تابستون اجازه میدن من در این خانه سکنی بگزینم یا نه با توجه به حرکاتی که دم به دم پیاده میکنم یکی دو هفته دیگه عذرم رو می‌خوان و بیرونم میکنن؟


حالا خدا کنه لواشکش خوب شه حداقل

دفعه پیش که سر پیراشکیه اسهال گرفتم

آها اینم نگفته بودم که پیراشکیه پیراشکی نشد :/

خمیرش خراب شد این شد که موادش رو ریختم تون نون خوردیمش به حکم سمبوسه


چو بهم می گفت تو با هرکی ازدواج کنی سر یه هفته پست میدن

به نظر خودم که چرت می‌گفت

منو خیلی تحمل کنن یکی دو روز

دیگه بترکونه سه چهار روز

یه هفته خیلی زیااااااااده

اصا خودمم انقدر راضی به زحمت نیستم

اینستا که خبری نیست

اینجام ای تقی به توقی بخوره یکی پست بذاره

توئیترم که نصب کردم دیدم مالی نیست

تلگرامم که قبلا واسم خدای هیجان بود پرنده پر نمیزنه

نه کسی میاد خونه مون

نه ما میریم خونه شون

مثل کپک چسبیدم گوشه اتاق گاهی با بابام یه دعوای ریز میرم یه ساعت بعدش آشتی میکنیم

نه سفری نه چیزی

تموم شه زود تر همون بریم سر درس و مقش مون :(

یکی از بچه هامون درس این استاد اراغه رو افتاده

بهش میگن چند شدی

میگه به عشق علی آقا کریمی 8

:/

دارم به این فکر میکنم که اگه خودم جای این بابا بودم چی میشد؟

وقتی نمره رو می دیدم گوشی رو می کوبیدم زمین

بعد زانو هامو بغل میکردم یه ساعت گریه میکردم

آخرم میرفتم گوشه اتاقم مثل این ننه مرده ها چند روز زل میزدم به یه جا

دیگه م هیچوقت اون آدم سابق نمی شدم

و تا پایان دوران تحصیلم روزی چند بار به خودم یادآوری می کردم که من هیچ گهی نمیشم :/

بعدشم اجازه نمی دادم احدی از این موضوع با خبر شه

چه برسه به اینکه اینطوری جار بزنمش


پی نوشت۱:به این طرف حسودیم میشه

یه افتاده که حتی با افتادنش هم حال می کنه

یعنی یه ساعته نشستم به در فشانی هاش پیرامون افتادنش میخندم


پی نوشت۲:من فقط جزوه رو خوندم و رفرنس رو به جز سه چهار صفحه اونم در حد روخوانی چند دقیقه ای نخوندم

بعد نمره م از هم اتاقیم که هم جزوه خوند هم رفرنس بیست و پنج صدم بیشتر شده :/

در حالی که انتظار می‌رفت اون حداقل سه چهار نمره از من بیشتر شه

میگم جوری نمره میدن که پشمای آدم می‌ریزه یعنی این

ولی نامردیه به نظرما

من جزوه ش رو هم حتی از همین هم اتاقیم گرفتم

نصف اینم خوندم

بعد اینجوری

این نمره های دانشگاه چرا یه دفعه آدمو اپیلاسیون می کنه؟؟؟

از هر استادی که بدت میاد یه جوری نمره میده که اگه اسلام اجازه میداد میرفتم یه ماچ آبدارش میکردم

از هر کی هم خوشت میاد یه جوری میذاره تو کاسه ت که...

آقا اون استاد اراغه که گفتم یه نمره ای بهم داده که به خوابم نمی دیدم

وژدانا من به جز پاسی انتظار دیگه ای ازش نداشتمااااا

اصا فراتر از انتظار در میادین ظاهر شد

الانم منتظرم اون استاد بافت مون که عاشقشم و انتظار هجده دارم از درسش لب مرزی پاسم کنه بشینم فحش کشش کنم :/