تهش چی میخواد بشه؟؟؟
امتحان عملی آناتومی رو هم ریدم
نمیدونم ولی انگار استاده یه لحظه دلش سوخت یا چون همه بچه ها کتبی رو خراب کرده بودن
ورداشت از چهار و نیم بهم داد چهار و بیست و پنج
حالا میترسم الکی گفته باشه و کمتر بده
اینو بیخیال
میخوام از ته این راه بگم
از دغدغه م
همیشه از معمولی بودن متنفر بودم
از اینکه عالی نباشم
از اینکه جزو بچه زرنگا نباشم
اما الان اینجا و تو این رشته از معمولی هم پایین ترم
این نگرانم میکنه خیلی
روحیه ش رو ندارم
____________________
تا اینجا رو نوشتم یهو یه نوتیف اومد از تلگرام که یکی از پسرا نوشته بود نمره شخصیه و فلان نذارید تو گروه
شیلتر فکن رو روشن کردم دیدم نمره های بیو رو گذاشتن تو گروه
نه تنها پاس شدم
بلکه نمره م هم بدک نشده که نسبتا خوبم شده با توجه به خوندنم :)
______________________
بیخیال بریم سر بحث خودمون
مثلا بچه ها میان در اتاق و از هم اتاقیم سوال درسی میپرسن ولی از من نه
یا تو کلاس کسی نمیاد بگه اوه اوه نارنجی تو فلان درس شاخه بریم از اون بپرسیم
حتی همین چیزای مسخره هم اذیتم میکنه
اینکه خوب نیستم
اینکه عالی نیستم
اینکه تو حاشیه م اذیتم میکنه
احساس میکنم نمیکشم
دیگه نمیتونم با این وضع ادامه بدم
خسته شدم
به ترم اولی که گذشت فکر میکنم و شیش سال باقی مونده ش
به تنها چیزی که میرسم ترسه
تو امتحانا خیلی خیلی بهم فشار اومد
ترمک بودیم تجربه نداشتیم میان ترم نذاشتیم دهن مون سرویس شد واسه پایان ترما
تو امتحانا به معنای واقعی کلمه پاررررررره شدم
بلدم نبودم چطور باید درس خوند مثل احمقانه نشستم به رفرنس خوندن
طی سالم که من یکی نخونده بودم خیلی
واقعا واقعا اذیت شدم
شبای امتحان تا صبح زجر کشیدم
تو دوران امتحانا مجبور بودم قرص بخورم که همین باعث به هم ریختن هورمون هام و عصبی شدنم شده بود
چپ و راست با همه دعوا کردم و پاچه گرفتم
از جمله دعوا با لافی که در جریانید دیگه
نمیدونم همه ترم اول رو همینن؟
یا شایدم تا آخرش همه ترم ها رو همینن؟
یا من زیادی نارنجی ام؟
یا چی؟
- ۹۷/۰۴/۱۳