من هستم ، یک عدد گشنه
حتی فکر کردن به اینکه قراره نهار گرم و آماده رو تو خونه بخورم قلقلکم میده
این چند وقته که من کلا گشنگی کشیدم
دیروز رو هم که کلا غذا نخوردم
خورشتی که از خونه آورده بودم رو داشتم ولی گشادیم اجازه نمیداد واسش برنج درست کنم
از صبحم که سگ دو زدیم واسه امتحان بافت پدرمون در اومد
کلی فسفر سوزوندیم آخرشم من یکی مثلا فرق لام رحم و قلب یا تاندون و مخطط رو نفهمیدم سر امتحانم توکل بر خدا نوشتم
همه ش شبیه هم بود به جان خودم
یه سری هاشم که نشستم واسه خودم نشونه گذاشتم که بتونم جواب بدم
مثلا ناف رو گفتم هر جا سه تا گردالی دیدم نافه چون دوتا شریان داره و یه ورید
حالا کافی بود استادمون یکم فولان باشه بیاد یه جوری لام رو بپوشونه که نشه سه تا گردالی رو تشخیص داد
دیگه اینجوری رسماً به فنا می رفتم
بعدشم که یه ساعت دنبال راه واسه شیره مالیدن سر استاد آناتومی بودم که برم نمره م رو از زیر زبونش بکشم
وقتی اومدم خوابگاه هلاکه هلاک
کولر مونم روشن نکردن گفتن سمت شماها همه ش چند تا دانشجو هستین نمی صرفه واسه هفت هشت ده نفر کولر اون چند طبقه رو بزنیم
اگه گرم تونه برین تو سالن تی وی
هیچی دیگه منم گشنه در حال ضعف تو اون گرما دو سه ساعت خوابیدم بعدم با لافی زدیم بیرون یه یخ در بهشت انار و ذرت مکزیکی خوردم بعدم قرار بود شام رو بیرون بخوریم که دیدیم دیره و نمی رسیم برگشتیم
باز دیدم حال ندارم و خسته م نمیتونم برنج درست کنم
خورشتمو دادم به خودشیفته که ببره بده به دوستاش
خودمم سر گشنه بر بالین گذاشتم
یکم فوت بفرستم سمت مامانم بلکه امروز به ذهنش خطور کنه چلو گوشت درست کنه
هوس کردم عاقا
فک کن
چلو گوشت
سبزی
دوغ
بعدشم لش شدن جلوی کولر
اوووووووووووف
بعده چند وقت دلی از عزا در بیارم من
- ۹۷/۰۴/۱۸