حساسیت الکی من روی اون دافه
آها اینو نگفتم
که چرا سر لج افتادم
فردای اون روز که دافه با پسره ریختن رو هم
مربی خودمون اومد و شروع کرد به پرسیدن
قبلا نگفته بود و ما اصلا نمیدونستیم پرسشی درکاره(مگه مدرسه ست؟) و نخونده بودیم
از همون اول درو کرد
یکی دو نفر جواب درست دادن که بهشون گفت سر امتحان یه سوال کمک شون می کنه
چون تعداد مون زیاد بود تا کسی یه کلمه رو اشتباه میگفت درجا می رفت بعدی و صبر نمیکرد
منم تند تند شروع کردم به خوندن چیزایی که گفته بود
تا رسید به دافه و سوال پرسید
تا چهار کلمه حرف زد اسم منو گفت و نذاشت ادامه بده
سوالش رو بلد بودم
کامل همه ش رو گفتم
گفت آفرین ، بیخود دکتر نشدی ماشاالله
میدونم خواست حال اون یکی ها رو بگیره وگرنه دیگه سوال آیین نامه جواب دادن کار شاخی نیست که
دافه برگشت با اعتراض گفت که شما نذاشتی بگم وگرنه منم داشتم همینا رو میگفتم
آخرش مربیه برگشت بهش گفت واسه یه نمره میگی؟باشه اصلا یه نمره واسه تو اصلا دو نمره ، سه نمره بهت میدم خوبه؟
عای دلم خنک شد ضایع شد
دیگه یه جوری شد طرف انگار دپ شد
وسطای کلاس باز مربیه بهش گفت چیه هنوز تو فکر یه نمره ای؟
دیگه قشنگ نفرت رو تو چشمای طرف میخونم
به طرز مسخره و بچگانه ای جفت مون حالمون از هم به هم میخوره
الانم سر لج افتادم
یکشنبه برم قشنگ با خاک یکسانش کنم و بیام
یه جور رقابت احمقانه بین یه داف و یه کوالای خسته که با مانتویی میره سر کلاس که چروکه ، دکمه اولش افتاده ، دکمه آخرش حلقه یی که دور بقیه دکمه هاش هست رو نداره و شالش برمیگرده به زمانی که واسه عقد یا عروسی دختر خاله ش خرید که الان یه بچه دو سه ساله هم داره طرف (سوم راهنمایی یا اول دبیرستان بودم خریدمش چیزی حدود هفت سال پیش :/ )
و ساعت چهار و بیست دقیقه ظهر تازه از خواب پا میشه و نهار میخوره و دست روی شسته نشسته چهار و چهل و پنج سر کلاسه :/
باید فردای اون روز این اتفاق می افتاد که پست اون روزم رو بشوره ببره
که بفهمم همه چیز به دافی نیست
و باهاش خیلی چیزا رو نمیشه به دست آورد
- ۹۷/۰۵/۱۳