هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

نمیدونم چرا هرچه بیشتر آنا میخونم

بیشتر گه گیجه میگیرم

و کمتر میفهمم

ذهنم هم توانایی نگهداری چرخه های بیو رو نداره

احساس میکنم مغزم به شدت افت کرده

قبلا ها یه چیزی رو یه بار سرسری میخوندم تا حدود زیادی یادم میموند

اما الان ...

و این منو خیلی می ترسونه

چی میشه که آدم خنگ میشه؟


پی نوشت:خدا سال بالایی ای مثل من نصیب تون کنه😊

چیه خو

منم سال بالایی شدم بالاخره

امروز یه سری ترمک رو تو کتاب فروشی دانشگاه دیدم

از هجوم شون واسه خرید کتابا و استرس اینکه نکنه کتاب واسشون نمونه حدس زدم پزشکین😂

(بماند که فروشنده هم از آب گل آلود ماهی میگرفت و مثلا هرسه جلد گری رو کرد تو پاچه شون و در جواب سوال پسره که اینا به دردم میخوره یا نه؟ گفت آرررره ، بچه ها ترم اول که میان هر سه تاشو می برن :/

و بماند که استاد مثلا تنه مون از گری سوال نمیده و میگه فقططططط چوراسیا و کتابه دیگه کلا به درد شون نمیخوره) 

خلاصه که قشنگ مثل ترم اول بچه های خودمون بودن

قیافه هاشونم معلوم بود اصلا ماست طور میزدن

راستش من خودم این ترم فهمیدم ترمکا بخصوص ترمکای رشته ما خیلی ضایعن

ما پارسال خودمون نمیفهمیدیم ولی الان کارای اینا رو میبینم خیلی تابلوئه😂

میگم یعنی ما هم انقدر اسکل میزدیم؟ 🤦‍♀️🤣

از گم شدنا و استرس هاشون واسه کلاسا(یادتونه پارسال اوایلش واسه دو دقیقه دیر رسیدن خودمو جر میدادم🤦‍♀️) 

تا سوتی هاشون که به بال های دانشگاه گفته بودن یال یا یکی شون اومده بود طبقه ما دنبال آب شیرین کن (دستگاه تصفیه 🤦‍♀️) میگشت🤣

یکی شونم امروز با استرس از ه پرسیده بود آزمایشگاه بافت کجاست

بعد اینا آزمایشگاه و عملی رو تا چند هفته اول که تئوری ها پیش بره ندارن ولی این چون تو برنامه ش بوده میخواسته بره استرسم داشته دیر نرسه😂

گندم زدن به صف سلف و کلا همه جا رو شلوغ کردن🤭


خلاصه تو کتاب فروشی بودم و رفته بودم واسه اینترن هم اتاقیم از یه کتاب و قیمتش عکس بگیرم

 اون وسط یه دختره رو دیدم و به صورت رندوم و کاملا شانسی انتخابش کردم بهش شماره اتاقم رو دادم که بعدا بیا جزوه های ترم پیشم رو بهت بدم

انقدر خرررر ذوق شد که نگو

غروب زارتی اومد منم جزوه هامو یادم رفته بود کجا گذاشتم

اسم و شماره اتاقش رو پرسیدم گفتم برو خودم برات میارم

عاقا وقتی جزوه مزوه هارو بهش دادم کم مونده بود از خوجالی دستمم ماچ کنه

هی میگفت انگار خدا تورو واسه من رسوند و چند روز بود تو فکر بودم که باید چه کنم و چه نکنم و... 

حقم داشت خداییش

خدا از این ترم بالاییا نصیب هرکس نمی کنه که😂

من میرفتم به ورودی مهری هامون میگفتم بهم جزوه بدین نمیدادن :/

بعد از کلی پاس کاری یه جزوه به دردنخور بهم میدادن که برم کپی بگیرم و برگردونم

بعد اونوقت من خودم اینجوری جزوه می برم واسشون

این اگر لطف و نگاه ویژه خدا نیست پس چیه؟ 🤣

نظرات (۳)

شما ننگ ترمکی حالا حالا ها از دامنتون پاک نمی شه، این قدر دست بالا نگیر. :)))
پستات به شدت بوی ترمکی دارن هنوز. :-"
پاسخ:
😁 ولی ما به اندازه اینا ترمک نبودیما😅
امروز ده دقیقه مونده به شروع کلاسشون اومدن پشت در کلاس ما که درش باز بود وایسادن تو ورودی در🤦‍♀️
بعد همچین چسبیده بودن تو ورودی کلاس انگار مثلا ردیف اول واسشون حلوا خیرات میکنن
دیگه استادمونم رفت درو بست گفت برین بعده اینکه کلاس ما تموم شد بیاین😂
بعد انقدر خنده دار وایساده بودن
خرسای گنده همچین دست به سینه جمع شده بودن تو در که نگو
بعد اونجا از هم کلاسیا پرسیدیم یعنی ماهم همینقدر ضایع بودیم؟ که همه قریب به اتفاق گفتن نه بابا🤣
ما نهایتا میخواستیم بریم سر کلاس یهو حمله میکردیم میرفتتیم تو
نه اینکه اینجوری دست به سینه تو ورودی کلاسی که درش بازه وایسیم🤣
انصافا هم اصلا ورودی پزشکی ما معروف بود
تو کانالای دانشگاه خیلی از ما میگفتن
کل دانشگاه کف شون بریده بود که ما چطور انقدر کلاسا رو تعطیل میکنیم بعد بهمون میگفتن شما الان چس ترمین اگه به مرحله سگ ترمی برسین چی میشین؟
حالا قبولم دارما که نخاله بازی هم کم درنیاوردیم🤭


عح
یعنی هنوزم معلومه ترمکم🤔
من که دیگه کاری نکردم خو
جدیدا هم گم نشدم دیگه
سوتی و اینام ندادم تا جایی که یادمه
چه بدونم
شاید بعدا که ترم بالایی تر شدیم همین کارای الانم هم واسم سوژه شه
ولی الان که چیزی احساس نمیکنم😅
بال دانشگاه؟!
پرنده ای چیزیه؟
پاسخ:
نه پرنده نیست
ما دانشگامون چندتا بال داره به رنگای مختلف
یعنی مثلا در و پنجره و کلا پایه رنگ اون قسمت از ساختمون یه رنگ خاصه
بعد مثلا میگیم بال ابی یا بال سبز یا... 
بعد مثلا دانشکده پزشکی تو یه باله دانشکده مامایی یه باله یا واحد تغذیه و... 
واسه ادرس دادن هم از این بال ها استفاده میکنیم
مثلا میگیم کلاس فلان طبقه دوم بال آبی
یا سالن فلان طبقه سوم فلان بال
یا مثلا استاد های درس های مثل هم مثلا استادای علوم تشریح مون تو یه بال هستن
بعد سالن تشریح هم همون باله و کلاساشونم اگه جا باشه معمولا همونجاست که خیلی پراکنده نباشن
من اون اوایل که اومده بودم و دانشگاه برام هیجان انگیز بود فکر میکردم که انگار وارد هاگوارتز شدم که مثلا اسلیترین یه رنگ خاص داره یا یه سالن خاص و...😁
بعد یه مقدارم پیچیده س
یه ترم طول میکشه تا کلاس ها و بال ها رو یاد بگیری
ما که پارسال دهن مون سرویس شد بس که اشتباه می رفتیم یا باید جدولا رو نگاه میکردیم تا بفهمیم کجا بریم
اما امسال به ورودی هامون نقشه دادن که دیگه گم نشن
با این تعریفی که کردی،
منم حس هاگوارتز دارم بهش الآن.
خیلی جذاب حقیقتا.
دانشگاه بال دار. :)))
پاسخ:
عاقا من خودمم اون اوایل انقدر با این موضوع حال میکردم که نگوووو
هر بارم که گم میشدم حس هری پاتر رو بهم دست میداد که تو هاگوارتز گم شده😂
خصوصا که طبقه های بالاشونم به هم راه داره بعد یه جوریه که اون اوایلش یکم گه گیجه میگیری تو طبقات بالاتر کجا باید بری
بعد هروقت گم میشدم و یکی بهم آدرس میداد با خودم میگفتم اووووه این یارو چه خفنه لابد چندساله اینجاست که بلده😂

عاقا ولی این بالدار که میگم فک نکنی واقعا شبیه باله یا همچین چیزی ها
به هرکدوم از سالن ها که چند طبقه ن و به همدیگه راه هم دارن میگن بال
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی