در بی عاری مطلق
سه شنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۳۵ ب.ظ
هیچی دیگه
همین طور توکل بر خدا موندیم و مثل خر تی تاب داده شده می خندیم
به ه میگم چه بی عار شدیما
گند به این بزرگی زدیم و هر و کر مون به راهه
میگه چه کنیم خب و باز می خندیم😂😂😂
اون پسره تو انتشارات هم ه اینا رفتن قسم و قرانش دادن که به یارو چیزی نگه
ما هم نشستیم به امید اینکه طرف گشادیش بیاد و وویسش رو گوش نده
ه میگه هفته بعد بهش پی ام میدم وویسه رو بفرسته خودمون بشینیم گوش بدیم بخندیم🤣🤣🤣
واسه بیو من خوابم میومدم نرفتم
بعد ل که رفته بود گفت همه ش منتطر بودم پسره بیاد یقه م رو بگیره که مگه من چه هیزم تری به شماهافروختم که اینجوری گفتین 😅
- ۹۷/۰۷/۲۴