امروز همه ش قلی نوشت شد
جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۴۷ ق.ظ
غروب قلی گفت چهارشنبه هستی دیگه؟
گفتم واسه چی؟
گفت تولدمه
گفتم پس نه نیستم😁
گفت بی شعوری دیگه خواستم دعوتت کنم
حالا بیای ما خوشحالم که نمیشیم ولی دیگه دعوتت میکنم بیا واسه ناهار
بهش گفتم مرسی ولی چهارشنبه ظهر میرم
یکم با ه غر زدن
بعدشم ه و م سعی کردن راضیم کنن بمونم اما قبول نکردم و بهونه آوردم
راستش من قصد داشتم پنج شنبه برم
الان که قضیه تولد قلی پیش اومده میخوام یه جوری برم که تولدش رو نباشم
نمیخوام برم تولدش رو
و تنها بهونه م واسه نرفتن اینه که برم خونه
هرچند باز یکمم ناراحت میشه ولی خب
بهتر از اینه که تو جمعی باشم که بین شون وصله ناجورم
بنا به هزار و یک دلیل نمیخوام برم
الانم مجبورم ما بین امتحانام ذره ذره وسایلمو جمع کنم تا چهارشنبه بعد از امتحانم سریع به اتوبوس برسم و برم
- ۹۸/۰۳/۳۱