دور بودن از خانواده همیشه هم بد نیست
حتی فکر کردن به اینکه پنج سال دیگه درسم تموم شه و بیام ور دل مامان بابام بشینم هم ترسناکه
یکم که مزه ی استقلال رو می چشی زیر کوپن خانواده بودن سخت میشه برات
این چند روز که خونه بودم اذیت شدم
تو خوابگاه خودمم و خودم
هر وقت بخوام غذا می خورم
فیلم می بینم
بیرون میرم
هندزفری می چپونم تو گوشم و خیلی چیزای دیگه
اما اینجا یه اتاق که شوفاژش خاموشه و عملا بی استفاده
و همه تو اون یکی اتاق و هالیم
این چند روز حتی فرصت نشد که اتاق خالی باشه و بتونم سازمو تمرین کنم
درحالی که تو خوابگاه خیلی وقتا تنهام
مثلا فیلم دیدنم خیلی رو مخه چون باید تو یه اتاق که همه هستن و حرف می زنن تو بشینی یه گوشه فیلم ببینی
خورد و خوراکمم که طبق روال خانواده س نه به انتخاب خودم
خلاصه سخته خیلی
امیدوارم بعد از اتمام درسم خونه مستقل خودمو داشته باشم
فردا هم بر میگردم شهر دانشجویی
امتحانا یه هفته دیگه شروع میشه اما ترجیح میدم برم خوابگاه خصوصا که اتاق مونم تو این مدت خالیه و می تونم از تنهاییم لذت ببرم
اونجا بهترم درس میخونم
برم که یه هفته ای جمع کنم درسارو و تموم شه یه ترم نکبت دیگه
- ۹۸/۱۰/۱۳