- ۰۵ مرداد ۹۷ ، ۰۲:۵۷
بعضی از آدما هستن
که اونقدررررررر خوبن که مجبورت میکنن به خوب بودن
من خودم میدونم چقدر سگ اخلاقم
و با هیچکس حتی اعضای خانواده آبم تو یه جوب نمیره
و کلا هم با هرکس دوست میشم آخرش ریده میشه به دوستی مون
اما یه نفر هست که اصلا این مورد شامل حالش نمیشه
یعنی تا حالا نشده
بعد از گذشت کلی سال
خیلی با هم دوست نیستیم
تو مجازی که تقریبا ارتباطی نداریم
تو دنیای واقعی مونم سالی یکی دو بار تو مهمونی های دوره ای همو می بینیم
ولی تو همین مدت کم انقدر با هم خوش میگذرونیم که حد نداره
فک کن سری پیش که تو فرجه ها همو دیدیم
گفت ظهر خونه دوستم بود بهش گفتم دعا کن شب که میریم مهمونی نارنجی هم از دانشگاه اومده باشه و اونجا باشه
اصااااا قند بود که کیلو کیلو تو دلم آب شد
اصولا اینکه تو دنیا یه نفر باشه که با من حال کنه و از من خوشش بیاد از موارد به شدت نادره
چند روز پیشام از نزدیکای خونه شون رد شدیم
به مامان گفتم یه روز بریم خونه اینا؟
فکر کن منی که حالم از فک و فامیل و آشناها مون به هم میخوره و ازشون فراریم
پیشنهاد میدم که خب حالا بریم خونه اینا 😳
مامان هم انگار تعجب کرده بود سریع قبول کرد گفت باشه میایم یه روز
دیروزم یه کلیپ دیدم و باز یادش افتادم و واسش فرستادم
با خودم گفتم من که انقدر باهاش خوبم
انقدر وقتی با اونم حالم خوبه
چرا رابطه م باهاش بیشتر نشه؟
من که همیشه دنبال یه رفیق فابریک صمیمی ام و تو دانشگاه هرچی به این در و اون در زدم پیداش نکردم
چرا این همون آدم نباشه؟
خلاصه که کلیپه رو براش فرستادم
یکم راجع بهش حرف زدیم و آخرش گفت کلی دلم تنگ شده برات یه روز بیاین خونه مون
منم گفتم که اتفاقا بحثش شده که بیایم و میایم
میدونم هم اون تنهاست هم من
میرم که حداقل چند ساعت رو باهم خوش بگذرونیم
که اگه چهار ساعت پیش هم بودیم حداقل سه ساعت و نیمش رو با مسخره بازیامون بخندیم
که بعد از مدت ها گذشتن از ملاقاتمون هنوزم با یادآوریش لبخند بزنم
یه لبخند پت و پهن مثل الان😊
پی نوشت :عنوان برمیگرده به زمان دوم دبیرستانم
یه دوست اول دبیرستانی داشتم
درسشون درمورد این ان و انه بود
مثل بهارانه ، دوستانه ، شاهانه و...
بعد معلمه از این دوستم که عموما تو هپروته می پرسه که یه مثال هم تو بزن
اینم زارتی میگه جگرانه :/
از اون به بعد به یه سری از آدما که واقعا جگرانه هستن میگفتیم جگرانه
چرا گفتن نمیدونم انقدر واسه ماها سخته
و حتی اینم نه
چرا در مورد چیزی که نمی دونیم انقدر راحت حرف میزنیم بدون اینکه از شخص شخیص مون سوال شده باشه
یا اینکه حتی نمیایم آخر حرف مون اضافه کنیم که شک دارم و در این مورد مطمئن نیستم
من خودم نصف چیزایی رو که میدونم الکی میگم نمیدونم چون حوصله بحث ندارم
از اون نصفه دیگه م ، نصفش رو به طرف میگم که حالا مطمئنم نیستم خودتم یه پرس و جو کنی بعد نیست
اصلا نصف چت های من رو با ل نگاه کنین اینه که اون سوال پرسیده و من گفتم نمیدونم با اینکه شاید می دونستم :/
بعد الان رفتم تو یه جمع کنکوری
یه چیزایی از دانشگاه و پزشکی و پردیس گفتن که من که خودم وسط ماجرام گفتم نکنه من گاگولم و حالیم نیست و اینا بهتر بلدن
د آخه بیشعور تو که نمیدونی واس چی دهنتو باز میکنی اونقدر پر مدعا
نمیتونی فکر کنی که این حرفا چقدر میتونه رو آینده اون بچه ها تاثیر بذاره و حتی مسیر زندگی ش رو عوض کنه
خوده من موقع انتخاب رشته چقدر مردد و سردرگم بودم بابت این راهنمایی های اشتباه و بزرگنمایی ها
و چه با قطعیت هم درموردش صبحت می کنن
خیلی دوست داشتم که جواب طرفو بدم ولی ندادم
یک چون حسش نبود و کلا حوصله بحث و کل کل ندارم
و اگه قراره با کسی بحث کنم باید دم دستم باشه که اگه حرصمو در آورد یکی بزنم تو سرش یا حداقل دادی چیزی
دو هم اینکه نمی دونم
من خودم هنوز یه ترمه که رفتم و واقعا خیلی چیزا رو نمی دونم
مثل همون قضیه جسده که من چند ماه واسش حرص خوردم
یکی گفت بار اول که دیدمش غش کردم
اون یکی گفت تا دو روز زبون بستم
یکی دیگه گفت شاش بند شدم و فلان
آخرش رفتم دیدم یه جسم قهوه ایه که تو اگه از قبل ندونی جسده شاید اصلا نفهمی و فکر کنی که خب یه جور مولاژه که خیلی دقیق ساخته شده
پی نوشت:نمیدونم چرا عنوان منو همه ش یاد اسم این فیلمای سینمایی میندازه
اگه نمیدونی زر نزن
فیلمی از نارنجی نارنجک زاده
برنامه امشب در سینما های سراسر کشور
عنوان پست یکی از بلاگرا تو سوالای از من بپرس استوری یکی از هم کلاسیامه :/
اگه اون بلاگر دوستش باشه چی؟
اگه این خودشم بلاگر باشه چی؟
اگه منو پیدا کرده باشه چی؟
اصلا اگه یکی از خود شماها باشه چی؟
تو رو خداااااااا بیا به من بگو اگه هستی
شما اگه بودین و می فهمیدین هم کلاسیتون جیک و پیکش رو یه جا مینویسه
نمیوفتادین دنبالش که پیداش کنین؟
من خودم بودم صادقانه میگم که جفت کلیه هامم میذاشتم پای این کار
و صد البته که کار سختی هم نیست و پیدا کردنش هم راحته
نمیدونم واقعا
باید یه فکر اساسی کرد
غروب خونه چو بودم
هرکاری کرد نمره هامو از زیر زبونم بکشه نم پس ندادم
آخرم گفت نوزده داشتی؟
باز نگفتم
گفت سیزده
زدم به مسخره بازی
گفت پونزده
و باز هم پیچوندمش
همین موقع آلما اومد
واسه اینکه حرصمو درآره گفت نارنجی میگه بین نمره هاش پونزده داره :/
حالا انگار دبیرستانه که انتظار داره همه ش بیست و نوزده باشه
پی نوشت: هنوز به هیچکس نگفتم معدلمو
اینم که الف شدم فقط آلما و گلی میدونن که از دهنم در رفت 🤦ولی نگفتم چند
به هرکی بگی پر رو میشه ترم های بعدم میپرسه :/
همین اول کاری حد و مرز شونو بدونن بهتره
فاز این پسرای هم کلاسیم چیه؟
یه سریاشون اینستا ریکوئست میدن بعد پسش میگیرن :/
تا اینجا شو میگم خب لابد طرف با خودش فکر کرده
دیده از من خوشش نمیاد و پشیمون شده که فالو کنه
اما سوال من اینه که چرا مثلا یکی شون بعده یه مدت دوباره ریکوئست میده؟
چتونه خو
آخه آدم انقدر متزلزل؟
پی نوشت:دوتا شونم یه ساعته لایو گذاشتن
از اونجایی که اکثر اوقات از این پست ها و استوری ها ولایو ها یه داستانی در میاد و یه دردسری داره مثل اون چالش کارنامه
بیخیال شدم و اصلا بازش نکردم :/
کاری کردن که باز کردن استوری مثل خنثی کردن بمب شده
آدم دیگه جرئت نمیکنه :/
میخواستم بعد از علوم پایه برم خوابگاه خودگردان اتاق یه نفره بگیرم
الان کلا بیخیالش شدم
خودشیفته رفته پرسیده
هزینه یه ماهش تازه تو تابستون که ارزون تره و با کلی چونه زدن
از هزینه یک ترم خوابگاه خودمون بیشتر میشه
هیچی دیگه
فک کنم بشینم ارتباط جمعی و آموزش سازگاری با هم اتاقی رو یاد بگیرم به نفعمه :/