هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

چند شب تنهایی

يكشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۴۸ ق.ظ
و آرزوم برآورده شد
و هنوزم تک و تنهام
چی میشد اگه همیشه اینجور می بود؟
داشتن یه اتاق اختصاصی آرزوی بزرگیه واقعا؟؟؟

ظرفایی که دو روز بود نشسته بودم رو بالاخره بردم شستم چون فردا هم اتاقیام میان دیگه
مشغول فکر کردن بودم که حواسم پرت شد و اسکاج از دستم پرت شد و کف هاش یه خرده ریخت رو لباس یه دختره
حالا خیلی هم نبوده
بعدشم کف بود دیگه نجس که نبود
ازش عذرخواهی کردم ولی اصلا جواب نداد
بعدشم با یه حالت چندشی به لباساش نگاه میکرد و انگار با خودش می‌گفت دختره ی دست و پا چلفتی
اومدم تو اتاق و قوطی نوشابه رو که یه گوشه انداخته بودم برداشتم که ببرم پرتش کنم
بس بود بریز و بپاش های چند روزه و باید یکم مرتب میکردم اتاق رو
در رو باز کردم و خم شدم سمت سطل زباله که از روی گشادیم واسه خالی نکردنش بیرون میذارمش تا خدمه وقتی رد میشن خالیش کنن تو کیسه های بزرگ شون
دیدم همون دختره داره از راهرو میاد
اومدم تو و در رو بستم و صدای افتادن ظرفاش به گوش رسید :)
دروغ چرا خوجال شدم ^_^
حتی احساس میکنم که آه من دامن گیرش شد
خلاصه که پا رو دم من ندارین مسلمونا

نظرات (۲)

پس شما خطر ناکین...:)))
الان دارم با ترس مینویسم...ببخشید اومدم تو ویلاگتون.....خخخخ
پاسخ:
آره دیگه خلاصه که حواستون به خودتون باشه :/
نارنجی آبجی این دمت کدوم وره که پام روش نذارم؟!
پاسخ:
ور خاصی نیست
هر وقت هر وری که بخواد می‌ره دیگه باید خود طرف حواسش باشه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی