هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

خب حالا که به سلامتی از ترمکی خارج شدم و به مرحله ترمویی رسیدم
می‌خوام یه سری چیزا که خودم قبل از دانشگاه دنبالش بودم رو بگم
که اگه کسی مثل چند ماه پیش خودم دنبال این بود که چیکار کنه و چیکار نکنه تا حدودی بهش کمک کرده باشم
اینا تجربیات منه و طبق شرایط و افراد دور و بر خودم میگم
ممکنه واسه کسای دیگه کاملا متفاوت باشه
یک اینکه با هم کلاسی هاتون همون اول کاری زارت صمیمی نشین
بذارین یکی دو ترم بگذره بعد
اون جو دوستانه کلاسم گول تون نزنه یه وقت که تا نزدیکی فرجه های ترم اول بیشتر دووم نمیاره
بعدش هم کلاسی ها همچین می رینن به هم و از خجالت هم در میان و کلاس چند دسته میشه که بیا و ببین
مثلا همین گروه کلاسی ما اون روزای اول کلی پی ام میدادن توش
بعضی روزا به بالای هزار تا و چند هزار می‌رسید
اما الان به زور اگه به روزی ده تا برسه
بعضی روزام هیچی
سوالم که می پرسی دیگه به زور اگه یه نفر پیدا شه جوابت رو بده
اون اولاش همه چی گل و بلبله
یه مشت جقله دانشجو که فکر میکنن اومدن که با هم دنیا رو زیبا کنن و فلان
فاز ما با همه فرق داریم و به هم کمک میکنیم و انسان دوستی و کلاس ما چقدر خوبه و ...
بعد یه مدت معلوم شد که نه
ما هم یه نمونه کوچیک از جامعه بزرگ مونیم
که میتونیم با هم بد باشیم ، دشمن شیم ، فحش بدیم یا....
کلی میگم
خصوصا اگه دختر هستین تو یه سری مسائل به هم کلاسی هاتون رو ندین
نذارین رو تون به هم باز شه
اگه یه سری حد و حدود ها ورداشته شه دیگه قابل جمع شدن نیست
مثلا همین امشب یکی از بچه هامون یه بازی مسخره که من نفهمیدم آخر جریانش چی بود راه انداخت
که باعث شد یه نفر دیگه بنا به قانون بازی به من پی ام بده
انقدر پیامش رو سین نکردم که خودش پشیمون شد ورش داشت
اصلا پی امش جوری بود که نه میشد جواب داد نه میشد جواب نداد و نه هیچ چیز دیگه ای
یه مسخره بازی بچگانه که به نظرم خوب جمعش کردم
حالا جواب میدادم و داستان میشد و... بگذریم
آها یه موضوع دیگم اینکه
جان مادرتون حداقل ترم اول رو زارتی عاشق نشین و رل نزنین
چند وقت اولش شاید سخت باشه ولی قول میدم که اگه همین یه ترم رو جلوی خودتونو بگیرین و عاشق هم کلاسیاتون نشین بعدش آن چنان ازشون متنفر میشین که سایه شونم با تیر میزنین
حالا به ندرت ممکنه یکی دوتا آدم خوبم از بین شون پیدا کنین
فی المثل یکی از پسرای کلاس ما که نصف دخترا اون روزای اول ازش خوششون میومد الان حالشون از پسره به هم میخوره
حالا این گاگول بود زود خودشو لو داد
بعضیا رو تا آخرم نمیشه شناخت که چه حال به هم زن هایی هستن
خلاصه ش کنم تا آدم درست حسابی های کلاستون رو نشناختین خیلی با هم کلاسی قاطی نشین
باهاشون هم اتاق نشین
مسائلی شخصی تونو بهشون نگین
چون اکثر شون اونقدر بی چشم و رو هستن که تا تقی به توقی بخوره به روتون میارن
رابطه تون با همه خوب باشه ها حتی با مزخرف ترینای کلاستون
اما صمیمی نه
کلا سیستم دوری و دوستی بهتره به نظرم
الان من خودم روزای اول رو خیلی بلد نبودم چیکار کنم یه خرده بند رو آب دادم
اما شکر خدا سریع جمعش کردم
با کسایی صمیمی شدم که نباید
چیزای ازم فهمیدن که نباید
اما بعدش درستش کردم
الان جوری ام که با همه خوبم
با همه حرف دارم
اما به صورت عادی
هیچ دوست صمیمی ای ندارم
تو هیچ اکیپی نیستم
اما هیچ دشمنی هم ندارم
راضیم از این روشی که پیش گرفتم
چون می‌دونم در آینده اوضاع روابط بین هم کلاسیا جوری میشه که همین بی حاشیه بودنه و کاری به کار کسی نداشتن بهترین کاره

نظرات (۱)

خب اصلا شبیه تجربیات من نبود،
شاید درصد خیلی زیادی ش به خاطر این بود که تلگرام نبودم. :)))
ولی مثلا من الآن خیلی بیشتر با بچه ها بُر خوردم،
و واقعا به غیر از دو سه نفر که هیچ وقت نفهمیدم مشکلشون با من چی بود، از کسی بدی ندیدم،
سعی کردم متقابلا حال هم نگیرم،
شیطنت هایی بوده که اعصابمون گاها صاف شده باش، ولی تهش که نگاه می کنم همه مهربونن و اوضاع گل و بلبله رسما...
و خیلی بیشتر از ترم اول هم کلاسی هامو دوست دارم چون خاطرات بیشتر شده و بیشتر هم می شه.
پس فکر کنم شاید نشه یه روند مشخص پیدا کرد براش و بسته به تجربیات خود فرد باشه.

+ ترمو خیلی جدید و بدیع بود.  :)))
ترم سه که بری چی می شه واژه ش؟ ترمه؟ :)))


پاسخ:
خب برادر من ما هم هرچی میکشیم از همین تلگرامه دیگه
اگه این نبود که کلا تجربیات منم فرق میکرد
آخرین موردش برمیگرده به شب امتحان آناتومی که نصف کلاسمون تو تلگرام توپیدن به هم اتاقی من که تقصیر تو بوده میانترم ندادیم و اگه بیوفتیم مقصرش تویی
عاقا هرچی از دهن شون در اومد به این بابا گفتن
بعد فرداش تو دانشگاه انگار نه انگار هیشکی لام تا کام حرف نزد و اهانتی نکرد انگار که نه خانی اومده و نه خانی رفته
کلا دعوا ها و هارت و پورتامون مجازیه و گرنه حضوری هیچ گهی نمی‌خوریم
اتفاقا یه بارم داشتم با یکی از فیزیوپاتامون حرف میزدم می‌گفت اون موقع تلگرام مثل الان فراگیر نبود و گروه و اینا نداشتیم بعد تعریف میکرد که کلا جو شون با ما فرق داشته
ولی با یه ترم سومی مون اون اوایل که رفته بودم دانشگاه حرف میزدم
قشنگ تجربیاتش چند وقت بعد برام اتفاق افتاد
مثلا می‌گفت این جو کلاس که بشینین تو گروه هزارتایی پیام بدین و جواب همو بدین و بهم دیگه سلام کنین و اینا واسه اول هاشه
بعدش کلاس چند دسته میشه و همچین بچه ها می پرن به هم واسه میان ترم و تاریخ امتحانا و... که جواب هم دیگه رو هم به زور میدن

حالا من اینایی که گفتم تا آخر ترمکیم بود
نمی‌دونم شاید بعدش بقول تو با بچه ها بیشتر بر بخورم و صمیمی شیم
فعلا که اوضاع خیلی خوب نیست
تا چه پیش آید

+آره دیگه ترمه
ترمار
ترمنج و...
همینطور تا آخرش میشه رفت
ولی به نظرم دیگه ترم ها بعد از علوم پایه حرمت دارن
دیگه نباید از اون به بعد رو اینجوری صداشون کرد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی