هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

امروز دومین جلسه تئوری کلاس رانندگیم بود

مدرسش هم محله خودمونه

یعنی قیافه ش به نظر آشنا میومد و انگار قبلا دیده بودمش

به بابام گفتم گفت آره این فلانیه و می‌شناسمش و فلان جا مغازه داره

خب من فکر نمی کردم این فلانی منو بشناسه

چون من اینجا تقی به توقی بخوره بعده قرنی پامو از خونه بیرون بذارم


از اونجایی که من آدم تن پروری ام و اصلا نمیتونم به خودم سختی بدم

جلسه اول ته کلاس یه جایی رو شناسایی کردم دقیقا جلوی کانال کولر

و چه نعمتی بالاتر از این که تو این گرما تو دوساعت تمام لم بدی جلوی اون باد خنک

کلاسشم بزرگ بود و یه سی نفری بودیم و یه کولر جوابگو نبود و خیلی گرم بود

مثلا یه خانومه تو تایم استراحت اومد یه خرده کنار من وایساد که خنک شه و حتی مطمئنم که داشت آرزو میکرد اینجا واسه اون باشه


امروز زودتر راه افتادم و رفتم و بیست دقیقه ای زودتر رسیدم

و تا ده دقیقه بعدش هم کس دیگه ای نیومد

فلسفه م هم این بود که خب من حتی اگه نیم ساعتم زودتر برم و عوضش دوساعت تمام اون گوشه ته کلاس با خیال راحت تو خنکیش لم بدم خیلی بهتره تا اینکه نیم ساعت بیشتر بیکار تو خونه بمونم واونجا بخار پز شم

وقتی مدرسش اومد من تو سالن تنها بودم و سلامش کردم


هیچی دیگه بچه ها اومدن و رفتیم سرکلاس و به سان وحشی ها بی توجه به اینکه باید خانومانه رفتار کنم بدو بدو رفتم صندلی پادشاهیم رو گرفتم چون مطمئن بودم چشم خیلیا دنبالشه و شدیداً میسوختم اگه با اون همه معطلی کس دیگه ای روش مینشست

رفتیم  و موقع حضور غیاب هرکس رو فقط به فامیلش یا اسم و فامیلش تنها صدا میزد(مثلا نمی‌گفت خانومه فلان و فقط فلانش رو می گفت) و هرکس می‌گفت بله یه نگاه میکرد که ببینه کجاست

بعد منو گفت خانومه نارنجی ای و بعد اصلا سرشو بلند نکرد که ببینه واقعا هستم یا نه انگار که اسم منو خودش بدونه و تو سالنم که دیده بود منو که هستم 

گفتم شایدم حوصله نداشته سر بلند کنه و اتفاقی بود (این که دقت کردم که قبل اسم من و بقیه خانومش رو گفت یا نه یکی از مرض هاییه که دارم ، من یه مرضی که دارم اینه که رو صدا کردن اسمم توسط بقیه حساسم و مثلا دقت میکنم که طرف قبل از صدا کردن اسمم خانوم رو میاره یا نه 🤦🤦 و حتی بدتر از این ، اگه قبل از اسم کسی خانوم رو بگن ولی واسه من نگن اعصابم خرد میشه و احساس میکنم طرف از عمد خواسته بهم بی احترامی کنه ، می‌دونم عادت خیلی چرتیه و فوق العاده مسخره اما من نارنجی ام با نارنجی بازی ها و حساسیت های بی‌جای مربوط به خودم که حتی رو کوچیک ترین چیزام ریز میشم)


خلاصه اون ته به کفشم وار داشتم زندگیمو میکردم که یهو این یارو یه سوال پرسید هرکس یه چی می‌گفت منم یه چی پروندم نمی‌دونم شنید یا نه

بعد یهو دقیقا اومد به اسم منو صدا زد که خانوم فلانی شما بگو

منم درحالی که متعجب بودم که دیدی اسمت رو حفظه ، بدون خجالت گفتم نمی‌دونم 

گفت پزشکی بودی دیگه؟منم یا خدا اینو دیگه از کجا میدونی (چون تو برگه ثبت نامم فقط سطح تحصیلات رو می نویسیم که خب طبیعتاً واسه من نوشته شده بود دیپلم) گفتم بله

و گفتن و پزشکی بودی دیگه همانا

و برگشتن یه کلاس که شاید حدود نصفش هم بچه های کنکوری بودن همانا

مثل کسی که بهش فحش داده باشن آروم خزیدم تو لاکم و حتی سرمو بلند نکردم که واکنش شونو ببینم

نمی‌دونم از عمد ازم سوال پرسید که بعد بلد نباشم و بگه فک نکن پزشکی میخونی گوه خاصی هستی

یا نه همینجوری خواست بگه که مثلا من تو رو میشناسم و اینا

هرچند من خودم دومیه رو احساس کردم و حدس زدم احتمالا بعد از جلسه اول رفته آمارمو در آورده و خواسته بگه که آره من خیلی می‌دونم و فلان

تو لحنش حس نکردم که بخواد تحقیرم کنه

هرچند خب اگه این بود خیلی گوه خورده فلان فلان شده من اگه قرار بود کل رانندگی و جوابش رو بلد باشم چرا باید بیام سر کلاس این بابا


خلاصه دیگه مجبور شدم تمام لش بازیا و بی شخصیت بازیامو کنار بذارم

احتمالا هم جلسه بعد نتونم مثل این جلسه یورش ببرم سمت صندلیم چون الان همه شون به من به چشم یه فرد متشخص (🖕)نگاه میکنن که مجبوره گاهی بهشون یه لبخند محترمانه بزنه

و خب فکر نکنم هضم اون شخصیت واقعی بی شخصیت و چرک من واسشون آسون باشه :/


چی فکر میکردم چی شد

اولش گفتم میرم اونجا هیشکی هم آشنا نیست کلی دی.وث بازی در میارم میخندم ببین چطور کاسه کوزه مو بهم ریختن


هیچی دیگه

الانم پای آبروم وسطه

بعد از کلاسم چند نفر اومدن گفتن که تو پزشکیه بودی 😒 یا یه سری سوال موال دیگه پرسیدن

یعنی جوش یه جوری پیش رفت که الان دیگه اصلا به قبول شدن تو آیین نامه فکر نمیکنم

پای آبرو و حیثیتم وسطه باید حتما هر سی تاشو درست جواب بدم :/

اگه قبلا میوفتادم هم شاید خیلی مهم نبود

اما الان دیگه اوضاع فرق می‌کنه

من به عنوان نماینده ای از جامعه پزشکی باید پوز همه شونو به خاک بمالم و بگم اینهههههههههه😂😂😂


هیچی دیگه الان حتی به ضرر اقتصادی هم افتادم

مربیه جلسه اول گفت یه جزوه چاپی رو بخریم اونو بخونیم و نکات خودش قبولیم

من نشستم با خودم حساب کتاب کردم دیدم قیمت جزوه ده تومنه

من هر بار بیوفتیم و هزار تومن بدم واسه آزمون دوباره باز تا نه بارم بیوفتیم میشه نه هزار و نفع کردم🤣🤣🤣🤣

تازه شم شده بشینم کتابو بجوم دیگه پول اضافه خرج نمیکنم بابت جزوه

اما امروز دیدم قضیه ناموسی شده

هیچی دیگه

رفتم گشتم از تو نت جزوه رو پیدا کردم و دو هزار تومان وجه رایج مملکت بابتش پیاده شدم

دو تومنم حداقل پول برقش میشه که باید گوشیمو بزنم تو شارژ تا از تو گوشیم بخونمش🤭

ولی باز خوبه شیش تومن نفع کردم😊😊😊

ده تومن خیلی زیاده لامصب

میشه پول ده تا از اون بستنی لاکچری پیچ پیچیا

هیچی دیگه برم بشینم تا یکشنبه خرمو بزنم




پی نوشت: و من جدیدا به یه چیزی پی بردم

من تا هفت سال هرجا فرم پر کنم باید سطح تحصیلات رو بنویسم دیپلم :/

تف به این درس که حتی مدرکشم به کارم نمیاد

نظرات (۳)

جزوه ی آیین نامه؟
ببخشید ولی خنده م گرفت.
بابا خیلی چیز مفتیه راحت قبولی ازین ادا اصولا نمی خواد. فقط خود کتاب آیین نامه. تابلو ها هم خیلی سوال می آد.
ولی تو شهری تمرین کن از الآن جلو بیفتی از هم کلاسی هات. اونو تا سیزده چهارده بار هم رد می کنن. :))))

تازه در عوض به شخصه اینقدر جیگرم حال می آد وقتی می نویسم دیپلم. عشق می کنم عشق. دیگران هم خل نمی شن موقع رفتار کردن باهات. 
پاسخ:
بابا این یارو فاز استادی برداشته بود جزوه جزوه میکرد
وگرنه جزوه نبود که
از این سوالای آزمون آئین نامه هست که چند سری هستن و به وفور تو نت ریخته
از اونا بود ولی سوالاش یه جورایی تضمینی بود
در واقع گفت اینو بخرین بخونین و یه خرده هم خودم میگم دیگه کتابو نمی‌خواد بخونین
یه جورایی داشت عملا می‌گفت سوالا همیناس و خب میشه که تو یه ساعت هم جمعش کرد
نه اینکه فکر کنی که خب ما الان چقدر جامعه فرهیخته و عشق علم و دانشیم که می‌خوایم واسه اینم جزوه بنویسیم و چند وقت یه بار مرورش کنیم
خودمونی بگم یه جور محترمانه ی فروختن سوالا بود که البته چیزی تو جیب مربیه نمی رفت
ولی واسه اینکه همه بی دردسر قبول شن گفت برین فلان جزوه رو از فلان جا بخرین سوالاتون اونه لازم نیست بشینین سه ساعت کتاب بخونین :/
انگار که مثلا سیصد تا سوال بهت بدن بگن سی تاش میاد
خب اینجوری خیلی راحت تره دیگه


تو شهری تمرین کنم؟با چی؟
پس پست چی گذاشتم که بیست سالمه و ماشین ندارم
بابامم نازنین ماشینش رو نمیده دستم
قبلیه مدلش پایین تر بود میداد
اینو بعید می‌دونم حتی بذاره باهاش بوقم بزنم
البته تا حالا که ازش نخواستم که بریم تمرین حالا شایدم بده
ولی اگه بگه نه حسابی میخوره تو ذوقم و کلا دپ میشم
اینه که منتظرم اگه بخواد بده خودش بگه :/
حالا با این قیمت های نجومی ماشینم خودمم جرئتش رو ندارم و دلمم نمیاد
بذار حداقل اولش برم رو ماشین های آموزشگاه یه چی دستم بیاد بعد


اینکه دیگران هم خل نمیشن رو قبول دارم
و اینکه میتونی هر حرکتی که میخوای از خودت بروز بدی بدون نگرانی بابت اینکه الان چی درموردم فکر میکنن و خیلی بد شد و...
اما خب با عنوان دیپلمش نمیتونم کنار بیام
خیلی خزه
مثلا کاش میشد بعد از اینکه علوم پایه دادیم معادل لیسانس شه
بعد بتونیم بنویسیم لیسانس
دیپلم رو احساس میکنم از اینام که مدرسه شونو تموم کردن الانم نشستن خونه منتظر کیس ازدواج😑
گواهینامه رو باید اینجا بگیری.. به شخصه مطمئنم اگه تهران یا یه شهر بزرگ بودم یه هفت هشت ماهی طول میکشید و بس که میکوبیدم اینور اونور و پول واسه امتحان واریز میکردم شماره حساب راهنمایی رانندگی حفظم میشد :)
ولی خب خدا با ماست فعلا (شاید بعدا با جوجه ای چیزی باشه البته)
.
.
ما مربیمون یه بنده خدایی بود شبیه اون آدم تو پلنگ صورتی..دقیقا همون تیپ و همون چهره، حالا پسرخاله م رفته اون آموزشگاه ثبت نام کرده..جلسه اول و دوم رفت بی هیچ مساله خاصی؛ سومی اومد پیش من و گفت مربیم فلانیه..گفتم اونی که شبیه آدم پلنگ صورتیه؟..آقا بچه پاشید رو رو دیوار..گفت فرداش که رفتم کلاس سرم انداختم پایین که نبینمش و خنده م نیاد :)
امممممم
یکم هاپو پی پی کنه اندر شانست بابت این که فهمیدن پزشکی میخونی..دهنت دیگه سرویسه؛ هر چی دانشگاه خر زدی اینجا باید بیشترش بزنی که آبرو ریزی نشه :(
اون تیکه رو هم که گفته بودی یه فرد متشخص و داخل پرانتزش خیلی دوست داشتم...مرسی بابتش😊
پاسخ:
آره بابا من خودم اینجا کسایی رو میشناسم که قاطر هم نمیتونن برونن بعد سر دفعه دوم قبول شدن(حالا خودم دوبار نیوفتم و ضایع نشم صلوات)
بعد خاله م الان یکی دوساله سگ دو میزنه هنوز تو تهران گواهینامه نگرفته
اینجا اینجوریه که مردمش بابت پولی که دادن توقع دارن
مثلا میگن فلان قدر پول دادیم واسه چی؟واسه اینکه حتما قبول شیم و خب در نهایت این میشه که مربیاش هم واسه اینکه پولش رو کوفت شون نکنن اینجوری هولشون بدن به سمت قبولی
مربی ما اومده بود میگفت یه خانومه اومده گفته من اگه قبول نشم شوهرم طلاقم میده :/
خب جهت تحکیم بنیان خانواده هم که شده باید یه جوری اینا رو قبول کرد دیگه

بعدم اصولا اینجوریه که میگن خدا با ماست
پیغمبر با نوشابه
(خدایا ببقشید میشه مارو نفرستی جهنم ؟؟؟ مرسی ... بوج بوج)



عجب
تو دوست داری که شخصیت من انگشت شه؟؟؟؟
یه تعارفی نه بابا این حرفا چیه ای چیزی
نون قرضیه دیگه
چهار روز دیگه میام وبت جبران میکنم
نه بوخودا...من اصلا دوست ندارم شخصیت شما زیر سوال بره..

من فقط از این حجم خویشتن داری و تواضع شما به وجد اومدم بانو
(میرود کامنت های وبلاگش را میبندد)
پاسخ:
فعلا این دو تا ایموجی رو داشته باش تا بعد که سر پستش بیام جبران کنم محبت هات رو موسیو فلور

😒😒
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی