هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

یار ابرو قجری ۲

سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۴۶ ب.ظ

یه دختره بود روش کراش زده بودم :/

هرچی بیشتر بهش فکر میکنم میبینم بیشتر نمونه ی بارز نیمه ی گمشده ی منه

اصلا هرکی خواست بیاد تو زندگیم اینو نشونش میدم

میگم اگه میتونی مثل این باشی بسم الله

اگه نمی تونی صدق الله العلی العظیم



پی نوشت: یه چی یادم اومد

راهنمایی که بودم یکی از سال پایینی هامون می‌گفت عاشق من شده😂😂😂

منم احمق بودم فکر میکردم طرف یه چیزی تو کله شه یا منو اسکل کرده یا چی

بین بچه ها مینشستیم بهش می خندیدیم که یارو کم داره

غافل از اینکه عشقش عشقی پاک و صادقانه و عارفانه بود😄

بعد این بیچاره می‌رفت واسم خوراکی می‌خرید

صبحا دم در مدرسه منتظر من میموند تا من برسم و با هم بریم تو

اصن یه وضی🤦

منم که یه عادت شخمی دارم

هرکس ازم خوشش بیاد همچین میرینم به حالش که دیگه دشمن خونیش به حسابم بیاره

یه بار این بابا با عشق فراوان یه دفتر خاطرات آورد گفت می‌خوام صفحه اولش رو تو برام بنویسی

منم دادم به یکی از هم کلاسیام که ببره خونه به جای من بنویسه

عاقا گندش در اومد

فرداش دختره با چشم گریون و اعصاب داغون گفت می‌دونم خودت ننوشتی

من اینو آوردم که تو اولین نفر توش بنویسی

چرا با من این کارو کردی و خلاصه که فیلم هندی ای شد که نگو

منم دهنم باز مونده بود که از کجا فهمیده

غافل از اینکه یار دستخط منو از حفظه :/

خلاصه که دیگه نگم براتون

یه مدرسه میخواست این بابا رو ساکت کنه

انگار مثلا من شوهرش بودم سرش سه تا هوو آورده بودم :/

الانم فک کنم نفرین های اون دامن گیرم شده


پی نوشت۲: شاید بپرسین آخرش چی شد؟

طور خاصی نشد

من دیگه دبیرستانی شدم و از اون شهر رفتم

 و دیگه ندیدمش بعدش یکی دو بار تو راهرو کلاس زبانم دیدمش و گویا روزای تلخ گذشته رو فراموش کرده بود و تحویلم گرفت🤦

ولی گویا با خودش کنار اومده بود که این عشق سرانجام نداره و دیگه اصلا حرفی از اون روزا زده نشد

بعدشم دیگه ندیدمش

می بینی تو رو خدامن که شانس ندارم

یا دخترا عاشقم میشن

یا دست فروشا و ولگردای محل(یادم باشه بعدا ماجرای اینم بگم بخندیم)

یا دو سه تا بی بخاره نکبت که تنها حرکتی که تونستن بزنن این بوده که زنگ بزنن خونه مون و بعد از بی محلی های من بیخیال بشن :/

خب میمون تو که میخوای با دوتا جواب سربالا از جانب من بذاری بری اصلا گوه میخوری میای که من الان چندساله فکر میکنم این دی.وثا کی بودن؟؟؟


پی نوشت۳:ببین بحث از کجا به کجا کشیده شد

من از اونام که اگه یکی یکم خرم کنه و دهنم گرم شه جیک و پیک زندگیم رو می‌ریزم رو دایره

حالا اینجا کسی هم خرم نکرد و اینجوری شد :/

نظرات (۱)

والا ما تو زندگی کسی دخالت نمیکنیم..کسی رو هم خر نکردیم تا حالا
واسه بقیه میگم..
این بیو که نوشتی رو بخون..آدم‌میگرخه
پاسخ:
اگه میشه یه خرده واضح تر تیکه ت رو بنداز که بتونم جواب بدم😁
چون الان نفهمیدم منظورت چی بید


بعدا نوشت:فک کنم فهمیدم منظورت چیه
من ازت سوالی پرسیدم که ناراحت شدی و الان داری حواله م میدی به بیو؟
نمی‌دونم من خودم همچین چیزی رو به خاطر ندارم
ولی اگه چیزی هست که ناراحتت کرده خب مستقیم بگو
شاید سو تفاهم بوده
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی