هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

امشب مهمون داشتیم

بحث درسای من و جسد رو انداختن وسط و سوال پرسیدن

داشتم توضیح میدادم که خانومشون (از عرازشه ی حدودا 60 ساله) یواشکی و خیلیی آروم یه چی گفت تو مایه های فلان چیزشم هست؟

نفهمیدم چی میگه گفتم چی؟

باز با لب خونی جوری که بقیه نفهمن یه چی گفت

باز نفهمیدم چی میگه

ولی از اونجایی که میدونستم سرش تو شورت ملته

رو هوا و با بی قیدی جواب دادم که آره همه چیزش هست دیگه😂😂😂

یه آها گفت و رفت سی خودش🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️

نظرات (۱)

آخییییییی ^___^

دلش خواسته ببینه
پاسخ:
در واقع دلش خواسته ما نبینیم 😁

کثافت بخیل😒
مگه ما خار داریم؟ 😡
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی