هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

نفس آخر آناتومی ها که نفس مونو گرفت

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۵۲ ب.ظ

امروز صبح حواس ویژه داشتیم

دو جلسه جنینش رو هیچی نخوندم

بافت چشمش رو یکی دو صفحه خوندم گوششم یه چسه نگاه کردم

آناتومیشم گوشو خوب خوندم ولی چشمو صبح سرسری خوندم

رفتم از سی سوال هشت نه تا بلد بودم :/

حالا دو نمره م از عملیش قبلا دارم ولی واقعا معلوم نی پاس شم یا نه

این آخریا واقعا شل کردماااا

بعدشم رفتم کتابخونه تا دوازده فیلمای نورو رو دیدم

بعدش رفتیم امتحان عملی نورو

نصف سوالا رو حداقل درست نوشتم که واسه پاسیم کافیه احتمالا

بعدم رفتم سر وقت استاد فیزیو مون

فیزیو غدد جزو امتحانای اول مون بود که خوب خونده بودم(البته میانترمش رو بد ریدم) 

15.3شده بودم

حالا نمره بالاهامونم فک کنم 17، 18 بود

رفتم گفتم استاد من عدم غیبت و یه پرسش هم داشتم

نمره هاشو دادی؟

نگاه کرد گفت عدم غیبت رو یادم رفته بهت بدم خوب شد خودت اومدی

اونجام نیم نمره رفت رو نمره م

بعدم اومدم خوابیدم تا نه و خرده ای شب

دیدم قلی زنگ میزنه

زنگ زده احمق

میگه سلام نارنجی گلگلی(همون ه) پایینته؟ 😂(منظورش تخت پایین من بود🤦‍♀️) 

خندیدم دیگه خودش فهمید سوتی داده پیچوند🤭

گیر داد برو گلگلی رو بیدار کن یا از جزوه ادبیاتش عکس بگیر بفرست

گفتم نوکر بابات غلام سیاه مگه بیکارم به من چه؟ 

آخرم نفرستادم و آخر شب دوس دخترش اومد جزوه رو گرفت برد بفرسته

یه بارم یهو گفت شوهر بعد یهو حرفشو خورد

گفتم خفه شو دیگه خودش فهمید ادامه نداد

(مربوط به قضیه همون پسر مذهبیه س که برام گیر آورده بود میخواست منو بندازه بهش :دی ، آخه یه بارم با اون پسره بود بعد از کنار پسره برام چشم و ابرو میومد😂 منم محلش ندادم بعدم دیدم دیگه واقعا داره آبرو ریزی راه میندازه به گلگلی گفتم بهش بگو نارنج رو این مسائل حساسه میاد جرت میده ها دیگه فک کنم ترسیده بحثش رو نمی کنه😂)

هیچی دیگه یه خرده هم سعی کرد نمره کلیه مو از زیر زبونم بکشه که نم پس ندادم و یکم هم بابت امتحان فردا سر به سرش گذاشتم و اونم میگفت تو میری اتاق استادا ازشون نمره میگیری :/

یه بار دیگم قبلا اینو گفته بود و از اونجایی که ذهن کثیفش رو میشناختم گفتم عمه ت میره اتاق استادا مگه من مثل تو ام؟ 

فک کردی نمیدونم آناتومی چطور بالا شدی(استاد آناتومی مون زنه) 

گفت آره دیگه منم رفتم استاد فلانی رو ماچ کردم بهم نمره داد😂

اصا این بشر شرم خورده حیا ریده :/

هیچی دیگه یه خرده ریدیم به هم و کل کل و تامام



قرار بود امروز یه مقدار از وسایلمو جمع کنم که نمی رسم

فردا و پس فردام عمرا اگه برسم

دوساعت بعد از امتحان چهارشنبه هم اتوبوس حرکت می کنه

یعنی اگه نرسم جمع کنم و اتاق رو تحویل بدم باید بمونم

و اگه بمونم باید تولد قلی رو برم

که نمی خوام برم

گیری افتادما :/



پی نوشت:الان نصفه شبی قلی به گلگلی پیغوم داده به نارنج بگو فردا ببینمش کله شو میکنم

معلوم نیست باز چیکار کردم😂😂😂

نظرات (۱)

پس اونقدرام طفلکی نیست قلی:دی
پاسخ:
چرا طفلکیه
ولی یه طفلکیه زبون دراز😄
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی