هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

مامان گفت راستی میدونستی میتونی بری فلان جا کار کنی؟

بوی پول به مشامم خورد چشام قلبی شد

گفت البته رایگان ها بری خدمت کنی به مردم :/


مردم بیان برن تو... لااله... 

انقدر از این شهر و مردمش بدم میاد هااا

اگه بتونم هم دوست ندارم اصلا هیچ خیری ازم بهشون برسه

دلم میخواد فقط ازشون بکنم

ببری بندازی جلو سسسسگ ولی به اینا ندی

و کم کم این حسم داره به کل ایران و تمام هم وطنای عزیزم تعمیم پیدا می کنه 😈😈😈


ولی خیلی بده ها

انقدر جونتو به لبت برسونن

بشینی به مرور سنگ شدنت رو ببینی



پی نوشت 1 : احساس میکنم اگه یه جا هم برم کار خیری چیزی انجام بدم حقیقتا قصدم واقعا خیر نخواهد بود

واسه سرگرم کردن خودم یا چیزی یاد گرفتن یا معاشرت با آدما یا کاهش عذاب وجدان خودم یا کلا هر چیز دیگه ای جز خدمت به خلق الله



پی نوشت 2 :این نهاد دانشگاه چقدر بودجه مفت داره ها

واسه یه جزوه چهل و خرده ای صفحه ای دو مرحله مسابقه گذاشته هر مرحله 150 تِمَن جایزه نفر اولشه :/

خوندن هر مرحله ش کار دو ساعتم نیست

از اونجایی که از عرزشیا هم بدم میاد

میرم میخونمش

چهل دورم می خونمش

که جایزه ش به خودم برسه یه چی از اینام بکنم🧛‍♀️

این همه عرازشه بین ما نفوذی دادن بذار یه بار ماجرا برعکس شه

بذار یه بار یه خیری هم از این بی خاصیتا به ما بماسه


پی نوشت 3 : مشخصه امروز اصاب ندارم یا نه؟😡


پی نوشت 4 : شاید یه اختلاسگر هم یه روز یه همچین پستی تو وبش گذاشته و بعدش اختلاسگر شده 🤔

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی