هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

کجای راهو اشتباه رفتم که عاقبتم این شد؟

جمعه, ۲۶ مهر ۱۳۹۸، ۰۷:۴۶ ب.ظ

با دلی که نمیدونم برای چندمین بار هری ریخته و هنوز آدم نشده

دلم میخواد بشینم با این آهنگی که بچه ها گذاشتن و صداش از حیاط میاد که باید تو رو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی... گریه کنم
ولی فعلا بباید غلاف کنم و واسه میان ترم باکتری و پرسش انگل و قارچ و باکتری عملی و ارائه زبان این هفته م بخونم

 

میدونین چه سخته در حالی که تمام عضلاتت سست شده و تمام بدنت واسه روحت سنگینی می کنه مجبور باشی ** خنده بزنی و با هم اتاقی عوضیت خاله ی تی ام بکس رو گوش کنی؟

 

که نکنه بفهمه
که نکنه بفهمه
که نکنه بیشتر از این خورد شی

 

من کی قراره آدم شم پس؟
تا کی قراره این حس ها رو تجربه کنم؟
بسسسسسه دیگه
خسته شدم
حماقت تا کی؟

 

پی نوشت:این نیز بگذرد

همون طور که موقع امتحان سر و گردن شرحه شرحه م کرد اما گذشت

اینم می گذره

و رو سیاهیش می مونه واسه این دل عوضیم

که از یه سوراخ هزار بار گزیده شد

نظرات (۱)

خیلی دلم شکسته 

الان که دارم تایپ می کنم گوله گوله اشک سر میخوره رو گونه ام 

پاسخ:
تازه اینطور موقع هاست که آدم می فهمه چقدر کسی رو نداره
الان کامنتت رو که خوندم رفتم یه دور دیگه پستم رو خوندم
دیدم خب حالا که امتحانام گذشته و چند روز بیکارم بذار بشینم یه دل سیر گریه کنم
اما کرخت تر از این حرفام
جونی واسه گریه نمونده
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی