هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

۵۱ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃

گیییلیییلییلیییلیییییییییییی

💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃

آناتومی پاس شدم

پااااااس شدم

پااااااس شدم


ولی خاک بر سرم کنن ها

یه زمانی واسه نوزده و نیم چهار ساعت آبغوره میگرفتم

الان واسه یه پاسی از دانشگاه تا خوابگاه یورتمه رفتم

البته استاد هنوز نمره هارو نزده ها

رفتم اتاقش گفتم استاااااااااااااااد

من بلیط دارم می‌خوام امروز برگردم شهرمون بیا و نمره منو بهم بگو

اونم گفت نمیتونی حالا یه ساعت صبر کنی تا بزنمش تو سایت

من گفتم نه دیگه می‌خوام برگردم بیا و نمره م رو بگو

اونم نشست حساب کرد و اینا دید پاسم

گفت نمره اون یکی استادم با این جمع میشه آخر

گفتم خب اونم بگو دیگه

با غر غر اونم واسم پیدا کرد و گفت

هیچی دیگه

بزرگ ترین کابوس این چند وقتمم تموم شد

تازه من به ده هم راضی بودما

اما بیشترم شدم😊

هنوزم سر اون قولم هستم

تا ببینم چیکار میتونم بکنم

💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃

خوابم نمیبره

این خودشیفته هم حالا هر شب می‌رفت پیش دوستاش میخوابیدا

امشب زارتی اومد تو اتاق بخوابه

و چون فردا صبح کار داره همون طرفای یک اومد برق رو خاموش کرد رفت کپه شو گذاشت

منم کور شدم انقدر تو تاریکی با موبایلم ور رفتم

اه اه اه

عادت کرده بودم تنها تا صبح حال کنما

حیف که مرض ندارم

وگرنه امشب انقدر سر و صدا میکردم و میومدم و میرفتم که از فردا باز گم شه بره بیرون

هر چند خودش گفت از فردا باز میره و امشبه رو اومده

دیگه دو سه شب بیشترم که اینجا نیستم

خلاصه که ارزش اعصاب خردی نداره

ولی این خودشیفته مثل کنه چسبیده به اینجا ول کن نیست

بابا گمشو برو خونه تون دیگه

فارغ التحصیل شده همه هم کلاسیاش دو سه ماه پیش جمع کردن رفتن

این هنوز رو سر ما آواره

تازه خوابگاه هم دیگه بهش نمیدن

رفته سر خود خودشو مهمون من کرده :/

عاقا من گوه میخورم مهمون بخوام

من مهمون نخوام باید کی رو ببینم؟؟؟؟

شانس گوه منه دیگه

زارتی با یکی هم اتاقی شدم که کلا خونه برو نیست

الان خوابگاه تقریبا خالیه و اکثر دوستام هم اتاقی ندارن

ولی این نکبت الدوله هنوز بیخ ریش منه

گوه تو قیافت

گوه گوه گوه

هیچی دیگه خوابم نمیبره

فردام باید صبح پاشم به بدبختیام برسم

برم کتابهای کتابخونه رو پس بدم

درخواست کتبی اتاق ترم بعدم رو بدم

کتاب زبانم بخرم

غروبم شاید با بچه ها بریم بیرون

شبم بشینم یه خرده عکسای عملی بافت و توضیح هاش رو بخونم

بذار یه چی بگم و برم

از من به شما نصیحت

اگه دیدین هم اتاقی تون خوب نیست حتی اگه واسه بار چندم بود اتاق اونو عوض کنین

چون دو حالت داره

یا مثل من شاخ و شونه میکشین که آدمش میکنم

که حتی اگه موفق هم بشین آدمش کنین باز طرف رو مخه

یا سیستم تون میشه بسوز و بساز که واویلاست

خلاصه از ما گفتن

مثل کپک چسبیدم یه گوشه از بیکاری خل شدم
تو اتاق تنهام
بیرونم نمیرم
با لافی هم درسته آشتی کردم اما هنوز باهاش سر سنگینم
صبح دیروز اس داده بود که بیا بریم بیرون و فلان من خواب بودم جواب نداده بودم
زنگ زد بیدار شدم و گفتم دیشب تا صبح نخوابیدم خیلی خوابم میاد
بعدشم صبح تو این گرما بیرون بریم چیکار غروب بریم دیگه
اونم گفت باشه و قرار شد غروب بریم و منم خوابیدم تا نزدیکی پنج
بیدار که شدم گفتم ساعت چند بریم که اونم گفت حالش خیلی خوش نیست و ببخشید نمیتونم بیام و اینا منم گفتم اوکی باشه واسه فردا پس فردا
هنوز یه خرده باهم سرسنگینیم
قبلا ها روزی چند بار همو می‌دیدیم یا پیام می‌دادیم اما الان نه
امروز رو کلا تو اتاق یا خواب بودم
یا با گوشیم ور رفتم
یه مقدارم نشستم وسایلم رو بسته بندی کردم که همه ش نمونه واسه روز آخر
چقدر برنامه داشتم واسه بعد امتحانا که این چند روز رو با بچه ها میریم میترکونیم و فلان همه ش کشک
یه روزش که رفت
فردا هم بعید می‌دونم خبر خاصی شه
نمی‌دونم شایدم فردا تنها پاشم برم سینما
می چسبه تنهایی؟؟؟


پی نوشت:کسی می‌دونه اسم این بازیه که جدیدا مد شده همه بازی میکنن چیه؟؟؟
تنهام
خودشیفته رفته پیش دوستاش بخوابه
پنجره رو باز کردم و با مو های خیس دارم از سرما سگ لرز میزنم
و به این فکر میکنم که برنامه فردام رو چی بچینیم
با خودشیفته برم بیرون؟
با هم کلاسیا؟
برم سینما؟
چه غلطی بکنم؟
دوست داشتم برم عصبانی نیستم رو ببینم
اما بچه ها میگن چرته
باید گندی که به اتاق زدم و کلی وسیله ریختم این وسط رو هم جمع کنم
وسایلمو هم کم کم بسته بندی کنم
دوست دارم زود تر برگردم خونه که واسه تابستون کلللللللی برنامه دارم
می‌خوام کل بازی تاج و تخت رو ببینم
(از یه جا دانلودش کردم زیر نویسش تو گوشی نمی‌خونه اگه کسی می‌دونه زیر نویس چسبونش رو کجا میشه گیر آورد بگه)
گواهینامه م رو بگیرم
کلی کتاب بخونم
شایدم یه سر رفتم کلاسای هلال احمر آمپول زدن و اینا رو یاد بگیرم
نمد دوزی هم میکنم
فعلا همینا تا ببینم بعدا چی بهش اضافه کنم

تا الان دو سه تا نمره زدن تو سایت

یکیش که تربیت بود و بیست شدم

یکی دیگه ش هم درسش بدون امتحان بود و نیم واحدی استادش به همه بیست داد

سومی هم یه درس عمومی بود که تا جایی که من خبر دارم دومین نمره ی ماکس کلاسمون شدم

یعنی فقط یه نفر رو شنیدم که از من بالاتر شده دیگه بقیه رو خبر ندارم و تا جایی که می‌دونم بقیه کمتر بودن

یه نمره مونم بیو شیمی که فعلا نمرات خام مون رو اعلام کردن

رفتم شمردم دیدم دوازدهمین نمره کلاسمون بودم بین یه کلاس شصت هفتاد نفری

البته احتمالا رتبه م ارتقاع پیدا می‌کنه چون اینا نمرات خام برگه مون بوده و خود استاد گفته فعلا عدم غیبت ، مثبت های سر کلاس و کوییز و تحقیق هارو تاثیر نداده که خب من جزو معدود افرادی هستم که شامل هر سه گزینه میشم

یه بار این استاد بیو گفت یکی بیاد پای تخته فلان ساختار رو رسم کنه و بعدشم فلانش کنه و اینا

منم سرکلاس اون ته داشتم چرت میزدم :)

درحالی که بقیه بچه ها در حال حل مسئله بودن کتاب رو باز کردم و ساختار رو از توش در آوردم و نوشتم رو یه برگه و بعدشم رفتم پا تخته کشیدمش و یه مثبت گرفتم ^_^


اما این فقط نصف ماجراس

امروز آناتومی شدیداً رید به اعصابم

شدیدااااااا احساس میکنم آدم بی مصرفی ام

احساس میکنم اصلا تو شغلم موفق نخواهم شد چون من یه احمقم که آناتومی رو حالیش نیست و همونم که خونده بود امروز فردا یادش می‌ره

حالم بهم میخوره از خودم

اگه بیفتم هیچوقت ننگ افتادن تو ترم اول از پیشونیم پاک نمیشه

به غیر از این وضعم تو باقی درسا حاد نیست

معمولی ام دیگه

اون غر غرای ظهرمم ناشی از امتحان آناتومی بود که اعصابم خرد بود

الان یه خرده آروم تر شدم

اما یه چیزو مطمئنم ، اگر آناتومی رو بیوفتم دنیا واسم به آخر میرسه و دیگه هیچ انگیزه ای برای درس خوندن نخواهم داشت

اما اگر پاس شم تمام تلاشمو میکنم که جبران کنم

فردام می‌خوام برم کتاب زبان ترم بعد مون رو بخرم که شروع کنم به خوندنش

تا تو جو درسم راحت میشه خوند

همین که پشتم سرد شه و برگردم خونه به یللی تللی درسو میبوسم میذارم کنار

باید تا همین الان که جو گیرم و اراده کردم نون رو بچسبونم


پی نوشت۱:امروز لافی اومد باهام حرف زد آشتی کردیم

پی نوشت ۲: هر دو تا نمره بیو و درس عمومیم از یکی از بچه های خیلی زرنگ مون که فکر میکردیم حتما شاگرد اول بشه بیشتر شده

البته با اختلاف اندکی ولی چون آناتومی رو بد ریدم قطع به یقین همه شون از من جلو میفتن

حتی اگه ما ترم اولی این آناتومی عوضی رو نداشتیم قطع به یقین معدل الف میشدم اما الان نمی‌دونم وضعم چی میشه

پی نوشت۳:آناتومی واسه ترمکا خیلی خیلی ظلمه

پیر شدم بخدا

فک کن ما اومدیم دانشگاه یه ماه طول کشید تا بفهمیم این ورید ورید که میگن همون سیاهرگ خودمونه

یا شریان همون سرخرگه

بعد اینا اومدن کلی کلمات قلمبه سلمبه رو به زور چپوندن تو کله مون

قشنگ نصف کلاس بنا به گفته خودشون اگه خالی نبندن میفتن

تازه اونم امتحان پایان ترم بدون داشتن میانترم

به یه ترم چهاری گفتم میان ترم ندادیم و می‌خوایم کلش رو یکجا بدیم تنها واکنشش این بود که چشماشو گرد کرد و گفت ششششتتتتتتتتت

اونم با این استاد ما که از استخون یه خال جوشم بیرون زده باشه اونو ازمون میخواد :/

پی نوشت ۴:اینکه خیلی خیلی اذیتم می‌کنه اینه که بچه ها فکر میکنن من تنبلم هیچی حالیم نیست

حتی بهم میگن نمره هام از رو خوش شانسیه :/

این پست یکم خطریه

میذارم بعد از قطعی شدن نمره آناتومی میگمش

امتحان عملی آناتومی رو هم ریدم

نمی‌دونم ولی انگار استاده یه لحظه دلش سوخت یا چون همه بچه ها کتبی رو خراب کرده بودن

ورداشت از چهار و نیم بهم داد چهار و بیست و پنج

حالا میترسم الکی گفته باشه و کمتر بده

اینو بیخیال

می‌خوام از ته این راه بگم

از دغدغه م

همیشه از معمولی بودن متنفر بودم

از اینکه عالی نباشم

از اینکه جزو بچه زرنگا نباشم

اما الان اینجا و تو این رشته از معمولی هم پایین ترم

این نگرانم می‌کنه خیلی

روحیه ش رو ندارم

____________________

تا اینجا رو نوشتم یهو یه نوتیف اومد از تلگرام که یکی از پسرا نوشته بود نمره شخصیه و فلان نذارید تو گروه

شیلتر فکن رو روشن کردم دیدم نمره های بیو رو گذاشتن تو گروه

نه تنها پاس شدم

بلکه نمره م هم بدک نشده که نسبتا خوبم شده با توجه به خوندنم :)

______________________

بیخیال بریم سر بحث خودمون

مثلا بچه ها میان در اتاق و از هم اتاقیم سوال درسی میپرسن ولی از من نه

یا تو کلاس کسی نمیاد بگه اوه اوه نارنجی تو فلان درس شاخه بریم از اون بپرسیم

حتی همین چیزای مسخره هم اذیتم می‌کنه

اینکه خوب نیستم

اینکه عالی نیستم

اینکه تو حاشیه م اذیتم میکنه

احساس میکنم نمی‌کشم

دیگه نمیتونم با این وضع ادامه بدم

خسته شدم

به ترم اولی که گذشت فکر میکنم و شیش سال باقی مونده ش

به تنها چیزی که میرسم ترسه

تو امتحانا خیلی خیلی بهم فشار اومد

ترمک بودیم تجربه نداشتیم میان ترم نذاشتیم دهن مون سرویس شد واسه پایان ترما

تو امتحانا به معنای واقعی کلمه پاررررررره شدم

بلدم نبودم چطور باید درس خوند مثل احمقانه نشستم به رفرنس خوندن

طی سالم که من یکی نخونده بودم خیلی

واقعا واقعا اذیت شدم

شبای امتحان تا صبح زجر کشیدم

تو دوران امتحانا مجبور بودم قرص بخورم که همین باعث به هم ریختن هورمون هام و عصبی شدنم شده بود

چپ و راست با همه دعوا کردم و پاچه گرفتم

از جمله دعوا با لافی که در جریانید دیگه

نمی‌دونم همه ترم اول رو همینن؟

یا شایدم تا آخرش همه ترم ها رو همینن؟

یا من زیادی نارنجی ام؟

یا چی؟

آناتومی رو به معنای واقعی کلمه ریدم

اونقدررررررر سخت آورده بود فلان فلان شده :/

بهش گفتن چرا اینجوری سوال آوردی آخه مگه جنگه؟مگه نگفتی فقط یکم سخت تر از علوم پایه س؟

گفته خب من اینجوری آوردم که مطمئن شم سوالای علوم پایه رو حتما جواب میدین هار هار هار هار هار :/

احتمال افتادنم بسی بالاست

آخه کی می‌تونه اون همه آناتومی رو با یه نصفه روز فرجه جمع کنه خداااااا

فردام عملیش رو داریم

برم بخونم که چهار و نیم نمره ش اونه

فردا میشه گفت دیگه تقریبا امتحانام تموم میشه

فقط یه عملی بافت می مونه که اونم مالی نی

اتاق ترم بعدم رو هم رفتم انتخاب کردم

یادم باشه پست قبل رو هم کامل کنم بعدا

این پست رو بعدا تکمیل میکنم الان نمی رسم

قول میدم اگه آناتومی پاس شم
یه کار خوب انجام بدم
که یک نفر تا هر چند نفر خوش حال بشه :/


پی نوشت:واسه کار خوبش اگه پیشنهادی داشتین بگین
من مغزم پلمپ شده دیگه