هیچ...

نپرسید لطفا :/
از مسائل شخصیم بیشتر از اونچه که می‌نویسم نپرسید

من کلا با خودشیفته مشکل داشته و دارم

اینکه تا امروز نفهمیده مشکل خودشه دیگه

امروز سر بحث های صبح و یه مقدار بحث شب که داشتیم

برگشت گفت تو کلا با من مشکل داری و فلان

حالا به اینش کار ندارم

تو اگه میدونی من باهات مشکل دارم و ازت خوشم نمیاد

واسه چی رفتی تو خوابگاه سر خود خودتو مهمون من کردی؟

این خودشیفته چون بهش خوابگاه نمیدن و درسش تموم شده باید مهمون میشد

بعد امروز رفته اسم منو داده که مهمون منه :/

بچه پر رو

تو این مدت با تمام نفرتی که ازش دارم کم نذاشتم براش

حداقل حداقلش می‌تونستم همون اول اردیبهشت برم لو بدمش که قاچاقی مونده تو خوابگاه که بیرونش کنن و اتاقم دیگه دو نفره شه که دوستمم اکثرا نیست و یجورایی یه نفره میشد واسه خودم

ولی این کار رو نکردم و این دو ماه انگار یه جورایی سر بارمون بود و بدون اینکه اتاق داشته باشه تو اتاق مون بود

یا خیلی وقتا واسه اینکه سرپرستا نبیننش یواشکی ردش کردم یا...

بعد امروز که رفته مهمونیش رو گرفته اونم به اسم من پر رو شده واسمون

تا دو روز پیش موش بود الان آدم شده واسه من داره چپ و راست پاچه میگیره

مامان دوستم اومده اینجا
طی نیم ساعت چند تا تیکه از طریقش بار خودشیفته کردم و اونم جلوی مامان دوستم نمی‌تونست چیزی بگه
مثلا اینکه من روز اول که اومدم تو این اتاق دیدم کمد ظرفا پره
به خودشیفته گفتم گفت آره ما ظرفامون زیاده و فلان شاید بتونی مثلا اون قابلمه ت رو جا بدی حالا
عملا کل کمد رو گرفته بود با منت میخواست جای یکی دو تیکه از ظرفامو باز کنه
منم دیگه بیخیال شدم ظرف و لباس و کتاب و هرچی که بود رو هر جور بود چپوندم تو یه دونه کمدم
وقتی هم اتاقی چهارم مون رفت کمدش خالی شد
خودشیفته باز بدو بدو ورود داشت وسایلاشو چپوند توش
تازه تختش رو هم که طبقه پایین بود به من می‌گفت حق نداری بیای من تشک میندازم که خالی نباشه که فکر کنم دوستم قراره برگرده و تو نیا پایین
دیگه منم با پررویی خودم یه انگشت وسط حواله ش کردم و اومدم
والا
بچه پررو انتظار داشت من تخت طبقه دوم بمونم که چی خانوم دلش نمیاد من برم جای دوستش :/
القصه
مامان دوستم امروز اومد گفت کمد اضافه دارین
خودشیفته گفت آره یه کمد واسه دوستم بوده که رفته من وسایلمو گذاشتم توش
مامان دوستم گفت نه خب باز یه کمد دیگم اضافه دارین پنج تاست
منم برگشتم گفتم آره خودشیفته سه تا کمد داره😁😁😁
یهو خودشیفته پرید بهم که این کمد طرفاست و فلان و تو هم برو ظرفاتو بذار توش و.... خلاصه منم که کلا چند وقته رو مود ادامه بحث نیستم ولش کردم و جوابش رو ندادم
همون حرف اولم به اندازه کافی سوزونده بودش
اونم حسابی سوخت و وقتی مامان دوستم بیرون بود و اینم داشت باهاش می‌رفت بیرون چند تا کوبید به دیوار که نگاش کنم
منم نگاش کردم و اونم یواش شروع کرد به گفتن اینکه بذار مامانش بره فلان میکنم و زبون در آوردی و...(آخه یه دو سه تا تیکه دیگم قبلش بهش انداختم)
منم یه برو گمشو بابا تحویلش دادم و حواله ش کردم به کفشم
طرف فک کرده تا الان هیچی بهش نگفتم هالو بودم حالیم نبوده
نمیدونه از صبر ایوبمه که دارم تحملش میکنم
وگرنه اگه بخوام پا رو دمش بذارم راه زیاده

فقط مونده از مستخدمای اینجا بپرسم

از همه پرسیدم(حتی از خود شیفته که بیو نداشته تا حالا) بذار از شمام بپرسم

یعنی با خوندن بخش ژنتیک و ویتامین و آنزیم و فصل یک

پاس میشم؟؟؟؟


لازم به ذکره که از امتحان عملیش که سه ، سه و نیم نمره بود احتمالا کامل میشم

یعنی فقط هفت نمره میخوامااااا😫😫😫😭😭😭😭

اولین نمره ی ثبت شده در کارنامه ی دانشگام

بیییییییییسسسسسسسست

چه درسی؟

تربیت بدنی😁

که فوتبال دیدن در یک سالن پر از جمعیت خوابگاه چه صفایی دارد؟؟؟!!!


پی نوشت۱:حیف که وسط امتحاناست استرس بیو نذاشت خیلی حال کنم

همه ش رو دیدم ولی با استرس :/

و فک کنم تنها کسی بودم که از بین همکلاسیام که خوابگاه ما بودن نشستم فوتبال رو دیدم

هرچی نگاه کردم بقیه شونو ندیدم تو سالن

به یه سریام گفتم نمیاین؟؟؟بر سر کوبان گفتن واااای بیو داریم ها :/

منم گفتم خب به کفشم مگه من چند تا جام جهانی رو میتونم خوابگاه باشم و اینجوری گله ای فوتبال ببینیم

اصلا از کجا معلوم سری بعد ایران برسه به جام جهانی

این شد که گفتم گور باباش همه ش دو ساعته و رفتم


پی نوشت۲:دخترام چه فحشایی بلدنااااااااا

دیگه دیشب دیکشنریم کامل تکمیل شد😁

باشد که رستگار شویم


پی نوشت ۳:دیشب دختره داشت خر میزد اصلا نیومد تو سالن تی وی

 بعده بازی دیدم دوتا استوری گذاشته در مورد وضعیتمون بعده بازی و چقدر خوبیم ما :/

چطور روشون میشه خدایی؟

بیاد تا الان همون قیف رو در بهترین حالت بکنم ته حلقش
حقیقتا انقدر اوضام داغونه که یادم نمیاد دم کنکور چه حالی بودم
اما الان احساس میکنم به همون مقدار استرس دارم
نمیتونم بخوابم
سریع از خواب می پرم
و یا مثل الان که نمیتونم درس بخونم به زور می‌خوام خودمو بخوابونم که شب بخونمش
اعصابم خرده و درس تو کله م نمیره
مثل تمام مواقع دیگه ای که استرس میریزه تو جونم و هنگ میکنم
فک کردیم کنکور میدیم خلاص میشیم
اگه این ترم اول شه 
بقیه ش چی میخواد میشه
اگه بیوفتم چه گهی بخورم😭😭😭
خداوندا مرا ببخش
این یه ترم رو بگذرون
از ترم بعد نه اصلا از همین تابستون میشینم پیش خوانی میکنم 😩😩😩

از وقتی اومدم دانشگاه فهمیدم که نمره ده چقدر دووووووره

چقدر سخته

چقدر دست نیافتنیه 

خاک بر سرم

تو مدرسه اگه نوزده میشدم تا دو روز گریه میکردم

الان انقدر تباه

یعنی تنها آرزوم اینه هیچ درسی رو نیوفتم

مخصوصا مخصوصا آناتومی

و بهداشت

هه

چیه از بهداشت خنده تون گرفت

آره خب چون استاد عوضی مثل استاد ما نداشتین

دویست و بیست صفحه رفرنس که هیچیش رو نخوندم و گفته هفت نمره از اون میاد

جزوه شم یه توک زدم و سیزده نمره داره

سوالات تستی تشریحیه

میگن هم وحشتناک سوال میده

تو گروه سال بالایی هامون نفوذ کردم فک کنم نمره هفده یا هجده به بالا نداشتن

این یعنی خیلی هم خوب بخونی و خرخون باشی حداقل دو سه نمره رو نمیگیری

حالا من اگه با خواندن جزوه سیزده نمره ای برم سر امتحان

بعید نیست بیفتم

و نمی رسم هم که رفرنسش رو بخونم

حالا چه غلطی کنم؟

آناتومی هم استاد مون یه جوره که اصلا به سختی میشه سر کلاسش جزوه نوشت

و خودشم گفت از رفرنس سوال میاره

این شد که جزوه ننوشتم

و رفتم رفرنس رو خوندم یه ذره

که چیز زیادی هم یادم نیست و همه ش پریده

الان دیروز یکی از ترم بالایی زنگ زد گفت همه ش رو از ویسش خوندم بیشترین نمره کلاس شدم

الان من وقت وویس گوش دادن ندارم

جزوه های کلاسمونم چرت و پر از غلطه

سه روزه چه غلطی بکنم

هیچی هم بارم نیست

قول میدم از ترم بعد تو طول ترم درس بخونم

قوله قوله قول

این ترم اولیه خیلی چیزا دستم اومد

تا خودت تجربه نکنی نمیفهمی

فرجه ها رو هم که دارم به بطالت میگذرونم

آناتومی هم که هرچی بیشتر میخونی بیشتر قاطی میکنی

نصف فوقانی و نصف تحتانیم مونده

تو امتحانام یه نصفه روز وقت داره

الان من چه غلطی بوکونم؟؟؟

همین ترم اولی نیوفتم یه وقت؟؟؟؟

آخه این انصافه واسه ترمکا آناتومی بذارن؟

اونم با همچین استادی که میخواد از ما یه پا استاد آناتومی بسازه

و با خباثت سر کلاس میاد میگه این جمع نصف تون ترم بعدم با خودم دارین :/

سیصد صفحه رفرنس و یه عالمه جزوه رو من چجوری بچپونم تو مغزم

اونم چند روزه

😭😭😭


بابت کامنتا روم سیاه

این همه صبر کردین

تا بعد امتحانام صبر کنین بعدش قوله قول میدم تایید کنم

از رفتن و کندن و چمدون بستن متنفرم

از انجام آخرین کارها قبل از رفتن متنفرم

از این مال هیچ جا نبودنه متنفرم

روز شماری میکردم که برگردم خونه

الان که می‌خوام برگردم معلوم نیست چه مرگمه

اگه بدونین واسه جزوه امروز که نوبت مون بود بنویسیم چه حیله و نیرنگ هایی به کار بردم

چه شانتاژگری(نمی‌دونم یعنی چی ولی احساس کردم اینجا جاشه)ها که نکردم

سر چند نفره رو که کلاه نذاشتم

و خلاصه که چه هفت خط بازیا که از خودم در نکردم

و چه نقشه ها که نکشیدم

خلاصه که اینکه

خداوند مرا ببخشاید



پی نوشت:اینم بماند که قبلشم سر نماینده جزوه رو شیره مالیدم و الکی بهش گفتم آناتومی نوشتیم درحالی که ننوشته بودیم اونم اسکل اسکل در کمال ناباوری باور کرد آخرشم یه گروه کم آورد و مجبور شد به یه گروه دیگه بگه دو بار آنا بنویسه و اونام گفتن نمی‌نویسن و بحث شون شد و آخرشم گفتن پس این جلسه آخری هرکس واسه خودش بنویسه و در نهایت اونا پس از دعوای فراوان راضی شدن که بنویسن و..... هیچی ولش کن اصن